کتاب نظریه انتقادی از مکتب فرانکفورت تا مکتب پسامدرن نوشته ی داگلاس کلنر و ترجمه ی محمد مهدی وحیدی می باشد و توسط انتشارات سروش نیز منتشر شده است.
اصطلاح نظریه انتقادی، در علوم انسانی، در بافت های تاریخی مختلف، معانی متعددی داشته است. این اصطلاح از پایان جنگ جهانی دوم تا دهه ۱۹۶۰، به کاربرد رویکردهای انتقادی و نظری در رشته های مهم علوم انسانی، مثل تاریخ مطالعات ادبی و به طور کلی مطالعات فرهنگی اشاره داشت. از دهه ۱۹۷۰ این اصطلاح به حوزه مطالعات رسانه و فیلم که به سرعت رو به توسعه بودند وارد شد. نظریه انتقادی در همان زمان، در توصیف فعالیت مکتب فرانکفورت، معنایی تخصصی تر پیدا کرد. مکتبی که خود از دهه ۱۹۷۰ به بعد در بسیاری از شاخه های علوم انسانی و علوم اجتماعی به سرعت رو به گسترش بود.
در همان زمان که نظریات انتقادی در سرتاسر جهان وارد علوم انسانی می شدند، رویکردهای نظری فرانسوی که اغلب وابسته به ساختارگرایی و سپس پساساختارگرایی و نظریه پسامدرن بودند، گفتمان هایی تازه به وجود آوردند که این گفتمان ها نیز جذب مفهوم کلی نظریه انتقادی شدند. به علاوه گروه های مختلفی مثل زنان و رنگین پوستان نیز از دهه ۱۹۷۰، تاکنون نظریات انتقادی خاص خود را در درون طیف گسترده رشته های مختلف گنجانده اند. وضعیت زمانی پیچیده تر شد که بسیاری از گفتمان های نظری مانند شالوده شکنی به فلسفه مرتبط شدند و این موضوع نیز باعث ایجاد این گرایش در علوم انسانی شد که به هنگام بحث درباره نظریه از حرف T بزرگ استفاده شود تا کثرت نظریات و روش های انتقادی آشکار و ارزش آن ها، همچون ابزار ضروری نقادی مشخص شود.
کتاب نظریه انتقادی از مکتب فرانکفورت تا مکتب پسامدرن برای بررسی این نظریه نوشته شده است و در اختیار علاثه مندان قرار گرفته است.
شاید بتوان چهار مقاله ای را که به انتخاب مترجم در این کتاب گرد آمده اند، چکیده ای از بن مایه های اصلی تفکر انتقادی داگلاس کلنر دانست؛ تفکری که به زعم خودِ او متشکل از نظرهای انتقادی مکاتب گوناگون است و ماهیتی ترکیبی دارد.
مقاله نخست، ورودیه ای است به دیدگاه نظریه انتقادی و تاریخچه و سیر آن را به طور کلی بررسی می کند. مقاله دوم با نگاهی جزئی تر به رویکردهای انتقادی در تلویزیون می پردازد. مقاله سوم با طرح دیدگاهی ترکیبی، نگرش جدید در مطالعات صنعت رسانه را بررسی می کند و چهارمین مقاله، به نقد بازنمایی رسانه ها از جنگ عراق می پردازد.
نویسنده درباره نظم و انسجام نوشته اش می نویسد: برای سروسامان دادن به سیر پیچیده مفهوم نظریه انتقادی، ابتدا به اختصار به بیان نقش نظریه انتقادی در حوزه های مختلف علوم انسانی خواهم پرداخت. سپس روایت مکتب فرانکفورت از نظریه انتقادی را معرفی خواهم کرد و در نهایت درباره دگرگونی نظریه انتقادی، از کثرت نظریه ها در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، ظهور پساها تا پیوند نظریه انتقادی با گروه های مربوط به جنبش های اجتماعی جدید، ارتباط آن با فلسفه و ظهور نظریه، همانند گفتمان برتر سخن خواهم گفت. این روایت، در عین حال که تا حدودی تاریخی است، به طور عمده تحلیلی نیز هست، چراکه در بافت معاصر، افراد مختلف، پیرو مراحل و مدل های گفتمانی متنوعی که شرح خواهم داد، اصطلاح نظریه انتقادی را به شیوه های مختلف و متناقضی به کار می برند. به همین جهت امروزه در دانشگاه، درک مسلط یا واحدی از نظریه انتقادی وجود ندارد.
عناوین کتاب نظریه انتقادی از قرار زیر است:
نظریه انتقادی در رشته های مختلف، مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادی، از ساختارگرایی تا پسا سا ختارگرایی و پس از آن، رویکردهای انتقادی به تلویزیون: از مکتب فرانکفورت تا مکتب پسامدرن، مکتب فرانکفورت و صنایع فرهنگی، مکتب فرانکفورت و ظهور تلویزیون، رویکردهای انتقادی پس از مکتب فرانکفورت، جنبش های اجتماعی مخالف و سیاست بازنمایی، چرخش پسامدرن در مطالعات انتقادی تلویزیون، صنایع رسانه ای و مطالعات رسانه ای/ فرهنگی: رابطه ای ترکیبی، مکتب فرانکفورت و صنعت فرهنگ، مطالعات فرهنگی بریتانیایی و چرخه های فرهنگ، اقتصاد سیاسی و صنایع رسانه ای، غلبه بر شکاف ها: به سوی مطالعات انتقادی صنایع رسانه ای، تبلیغات سیاسی و نمایش رسانه ای در جنگ علیه عراق: نقدی بر شبکه های سخن پراکنی ایالات متحده
پیشنهاد می کنم برای اجتناب از یک جانبه گرایی رهیافت های تحلیل متن یا مطالعات مخاطب و دریافت خود مطالعات انتقادی تلویزیون چنددیدگاهی باشد و همان طور که پیشتر به طور اجمال اشاره شد، در تحلیل فرهنگ، از رویکردها اقتصاد سیاسی، تحلیل متن و دریافت مخاطب استفاده کند. تحلیل متن باید از روش های انتقادی و رویکردهای متنوع بهره ببرد و مطالعات دریافت مخاطب باید چارچوب موقعیت های سوژه یا رویکردهای گسترده ای را که مخاطبان از طریق آن ها فرهنگ را از آن خود می سازند، مشخص سازد. این کار به رویکردی چند فرهنگی احتیاج دارد که در آن اهمیت تحلیل ابعاد طبقه، نژاد، قومیت و جنس در متون فرهنگ تلویزیون در نظر گرفته شود و تأثیر این ابعاد بر شیوه قرائت و تفسیر تلویزیون توسط مخاطبان نیز مطالعه شود.
به علاوه، مطالعات انتقادی تلویزیون علیه تبعیض جنسی، نژاد پرستی و گرایش ضد گروه های اجتماعی خاص، مثل روشن فکران و نظایر آن ها موضع گیری می کند و به نقدِ متونی می پردازد که مبلغ هر نوع سلطه و ظلم هستند. به عنوان یک نمونه از این که چگونه می توان در مطالعات فرهنگی توجه به تولید، تحلیل متن و استقبال مخاطبان را به طور مؤثری با هم ترکیب کرد، به پدیده مدونا می پردازیم. مدونا در دوران ریگانیسم ظهور کرد و در (دختر مادی) به ویژگی های مادی گرا و مشتری مدار دهه ۱۹۸۰ تجسم بخشید. دوره ظهور او با تکثیر تصاویر نمایشی مرتبط با ام تی وی، تب مُد و فروش مفرط کالاها مقارن بود. مدونا از نخستین ستاره های بزرگ نماهنگ های ام تی وی بود که آگاهانه تصاویری از خود می ساختند که برای مخاطب عام جذاب باشد. هدف نماهنگ های اولیه او، دختران نوجوان (مقلدان مدونا) بود، اما او خیلی زود در کنسرت هایش تصاویری از رابطه جنسی بین نژادی و «خانواده» چند فرهنگی ارائه کرد و از این راه، سیاهان، اسپانیایی ها و گروه های اقلیت را نیز به مخاطبان خود افزود. با پیچیده تر و سیاسی تر شدن ویدئوهای مدونا، برای مثال ویدئوهای «همچون یک نیایش»، «حرف خودت را بزن»، «مد» و نظایر آن ها برای مخاطبان هم جنس خواه و همچنین مخاطبان فمینیست و دانشگاهی نیز جذاب شد. بنابراین بخش وسیعی از محبوبیت مدونا به سبب روش های بازاریابی او و ساعت نماهنگ ها و تصاویری بود که توجه مخاطبان متفاوت را جلب می کرد. برای فهم معانی و آثار موسیقی، فیلم ها، کنسرت ها و روابط عمومی نمایشی او لازم است تمام مصنوعات او درون بافت تولید و عرضه شان تفسیر شوند که این خود نیازمند بحث درباره ام تی وی صنعت موسیقی ،کنسرت ها، بازاریابی و تولید تصاویر است.
نسخه الکترونیک کتاب نظریه انتقادی را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کرده و سپس آن را در کتابخوان فراکتاب مورد مطالعه قرار دهید.
مشخصات کتاب نظریه انتقادی در جدول زیر آورده شده است:
مشخصات | |
ناشر: | سروش |
نویسنده: | داگلاس کلنر |
مترجم: | محمد مهدی وحیدی |
تعداد صفحه: | 131 |
موضوع: | مطالعات فرهنگی |
قالب: | الکترونیک |
نظر دیگران //= $contentName ?>
بسیار عالی. و ممنونم...