امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
5,000
نظر شما چیست؟
از پیچ کوچه که گذشت سرعت قدمهایش را بیشتر کرد، پنج دقیقه دیر کرده بود.همینطور که تند راه می رفت فکر ها و ایده ها با سرعت بیشتری به ذهنش هجوم می اوردند و در مغزش شکل می گرفتند.
تابستان ها که می شد دیگر درس و امتحانی در کار نبود، فقط می بایست سهمیه کارهای روزانه اش را انجام بدهد تا با خاطرجمعی از خانه بیرون بیاید و به فعالیت های دلخواهش برسد...
صفحات کتاب :
118

کتاب های مشابه عطر نارنج...بوی باروت