0.0از 0

سال های شیدایی

خاطرات شفاهی محسن خسروی

خرید
  • الکترونیکی
  • معرفی کتاب
  • مشخصات کتاب

معرفی کتاب سال‌های شیدایی

کتاب سال‌های شیدایی دربرگیرنده خاطرات شفاهی محسن خسروی یکی از فعال‌ترین هنرمندان عرصه تئاتر در کشور که توسط انتشارات راه یار عرضه شده است. سال‌های شیدایی بررسی سیر تحول هنر تئاتر در یکی از شهرهای مذهبی ایران، کاشان است.

سال‌های شیدایی در هفت بخش از بدایت تا نهایت عاشقی کرده است. پنج پرده، گفتارهای تنهایی مردی که عاشقانه دویده است و یک پیشگفتار و در نهایت یک پیوست. و چه رازی در این هفتِ مقدس هست. باید پابه‌پای او دوید تا آن را یافت؛ آن را که در پرده است، آن را که در لابه‌لای سطور گفته آمده، ناگفته مانده است، رنج و عشقی که در پس کلمات در حجاب مانده است.

او از آخر کوچه‌ای که در آن زاده شد، آغاز می‌کند و پا در سفر می‌گذارد تا باز به کاشان برگردد و «بدین‌سان مسافرت به پایان می‌رسد». و کنش در ذهن مخاطب تازه آغاز می‌‎شود که حاصل این‌همه دویدن، رنج بردن، نادیده‌شدن، گاه دیده شدن، شادی و شور و تلخی برای چه بود؟ و پاسخ در ذهن مخاطب است و نه در مکتوب…

و چقدر خرسند شدم در زمانه‌ای که یک هنرمند خوب خداباور، هنرمندی است که مرده باشد، پیش از سفر بی‌بازگشتش یادش کردند. او از قبیلۀ مستأجران خانۀ دایی‌یوسف نیست. پُز روشن فکرنمایی ندارد. اهل جاروجنجال و شُو کردن و دیده شدن نیست. فقط عاشق است. همین. اهل کاشان است. مهربان و دوست‌داشتنی است. قلم به‌دستی تواناست. نخبه‌ای خردورز و دردمند است و سال‌های شیدایی حکایت سفر اوست در این گیتی که چگونه زیسته، چگونه عمل کرده، چگونه دیده و چه آرزوهایی که دارد. حکایت رنج‌ها و درمان‌ها، شادی و موفقیت‌ها و گریز از «بودن» به «شدن » است…» (از مقدمه استاد نصرالله قادری)

محسن خسروی (راوی کتاب) از سال 1349 تاکنون یکی از صحنه‌گردانان اصلی تئاتر کاشان بوده است. او از اولین نوشته‌ها و اجراهایش در دبیرستان پهلوی سابق و مسجد میانچال کاشان گرفته تا دوران دانشجویی و سپس در دوران پختگی و اوج هنری‌ با بیان و فرمی تازه از فکر دینی، آیینی و عرفانی نقش‌ها را به صحنه می‌آورده است. به‌طوری‌که با وجود تنوع ژانرها و موضوعات و ایده‌های نمایشی او می‌توان نگاه دینی و عرفانی را به عنوان زمینه ثابت کارهای او شناخت… آثار و تلاش‌های خسروی پس از پیروزی انقلاب آرام‌آرام پای تئاتر کاشان و هنرمندان این حوزه را به جشنواره‌ها و همایش‌های هنری ملی باز کرد. «اسب سفید» و «آن قوم به حج رفته»، «پیر چنگی» و «هفت پیکر» از جمله این آثار هستند.

گزیده کتاب سال‌های شیدایی

مسجد میانچال را از خیلی قبل‌تر می‌شناختم. بچه که بودم، روزهای تابستان می‌رفتم دکان آقاجان در راستۀ بازارچۀ خیاط‌ها، نزدیک کاروان‌سرای امین‌الدوله. می‌نشستم روی سه‌پایه‌، دَم دکان غرق تماشا می‌شدم. نور از حفره‌های طاق سُر می‌خورد و روی زمین، قرص‌های روشن درست می‌کرد. قرص‌های نورِ کف بازار که طلاییِ پررنگ می‌شد، صدای «قد قامت الصلاه» می‌پیچید توی بازار.

آسیدحبیب سرایدار پیر مسجد میانچال بود و از اهالی فین. هر ظهر و شب، می‌ایستاد درگاه مسجد، همان جا که می‌رسید به تیمچۀ امین‌الدوله. یک دست می‌گذاشت روی گوشش، چشم‌هایش را تنگ می‌کرد و «قد قامت الصلاه» را فریاد می‌کرد. کاسب‌ها کرکره‌های مغازه را تا نیمه می‌دادند پایین و سلام‌وعلیک‌کنان می‌آمدند مسجد برای نماز. گاهی با آقاجان و آسیدحبیب می‌رفتیم اتاقک پایین مسجد. توی حیاط، نزدیک حوض، یک دریچۀ کوچک بود، شبیه یک سیاه‌چالۀ عمیق! سردابی داشت با پله‌هایی تیز و رُک پله‌ها به یک صحن نمدارِ خنک می‌رسید.

ظهرهای تابستان، بعضی کاسب‌های بازار و طلبه‌های مدرسۀ میانچال می‌آمدند آنجا چرتی بزنند و خستگی درکنند. بعضی وقت‌ها آسیدحبیب یک سر می‌آمد دکان آقاجان. می‌نشست و حال‌واحوال می‌کرد. بعد هم دستم را می‌گرفت و می‌برد مسجد. توی مسجد حجره‌ای کوچک داشت. از زیر میز سماور، یک مشت نقل درمی‌آورد و می‌ریخت کف دستم.