0.0از 0

ابر سیاه

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب ابر سیاه

    کتاب ابر سیاه نوشته جناب آقای سعید موسیوند می‌باشد و انتشارات متخصصان آن را به چاپ رسانده است. تصور کنید در جهانی زندگی می‌کنید که حقیقت پشت پرده‌ای از مه و ابهام پنهان شده است. جایی که انسان‌ها در چنگال قدرت‌های نادیدنی، طبیعتی خشمگین و آینده‌ای نامعلوم اسیرند. ابر سیاه اثری است که در دل خود، این سرگشتگی و حیرانی را به تصویر می‌کشد.

     سعید موسیوند در این کتاب، با نثری جادویی و روایت‌هایی عمیق، ما را به سفری پر از رمز و راز می‌برد؛ سفری که در آن، انسان برای بقا می‌جنگد، در پی حقیقت سرگردان است و میان رویا و واقعیت گرفتار می‌شود. داستان‌های کوتاه این مجموعه، هرکدام پنجره‌ای هستند به دنیایی پر از ابهام، ترس، امید و پرسش‌هایی که گویی از دل خود ما برخاسته‌اند.

    در "ابر سیاه"، شهری را می‌بینیم که زیر سایه تهدیدی مرموز قرار دارد، جایی که مردم درگیر تکرار و کنترل‌اند، اما نمی‌دانند واقعیت آن‌سوی این سیاهی چیست. در "آقای سعادت" با مردی آشنا می‌شویم که رازی عظیم در دل خود دارد، و با هر قدمی که به او نزدیک‌تر می‌شویم، بیشتر در تاریکی فرو می‌رویم. در "کار در ماه" به مرزهای فضا و زمان کشیده می‌شویم، جایی که کارگران فراموش‌شده در سکوتی سرد و بی‌انتها دست و پا می‌زنند. این کتاب تنها مجموعه‌ای از داستان‌ها نیست؛ بلکه آینه‌ای است که هراس‌های ما را نشان می‌دهد، ما را به آینده‌ای نامعلوم می‌برد و از ما می‌پرسد: اگر تمام آنچه می‌دانستیم، دروغ باشد، چه؟ اگر راه فرار بسته باشد، چه؟

    اگر به دنبال کتابی هستید که شما را در میان تاریکی و نور سرگردان کند، که شما را به فکر وادارد و احساساتتان را عمیقاً لمس کند، ابر سیاه انتخابی بی‌نظیر است. کتابی که ذهن را تسخیر می‌کند و قلب را به تپش وا‌می‌دارد.

    گزیده کتاب ابر سیاه

    آقای سعادت یکی از معتمدینی بود که در روستایی که نه شهر می‌توانستی به آن بگویی و نه روستا، کسب‌وکار خوبی داشت. او از همه‌چیز کمی آگاهی داشت؛ چراکه به گفته خودش، دروس دانشگاهی فلسفه و منطق و جبر و حساب را خوانده بود و در شهر بروبیایی داشت، اما کسی تابه‌حال مدارک و مستنداتی را که گویای ادعاهایش باشد به چشم خود ندیده بود.

    مردم روستا در هر مسئل های که نیاز به علم و دانش بود از او کمک می‌خواستند و او هم در کمال آرامش و با روی باز مشکلشان را برطرف می‌کرد.