0.0از 0

جرم لیمونادی 2

خرید
    • معرفی کتاب
    • مشخصات کتاب

    معرفی کتاب جرم لیمونادی 2

    کتاب جرم لیمونادی 2 نوشته ژاکلین دیویس می‌باشد و انتشارات کاگو آن را منتشر کرده است. مجموعه‌ی خواهر و برادر جنگ برابر، داستانی است جذاب درباره‌ی بزرگ شدن و کنار آمدن با مسائل آن.

    دو کاراکتر این مجموعه، ایوان و جسی، طی داستان‌هایی، به درکی از خودشان و رابطه ی میانشان می‌رسند نویسنده در این مجموعه‌ی چهار جلدی، ظرایف و چالش‌ها و نکات مثبت و منفی روابط خواهر و برادری را بیان می‌کند. مجموعه ترکیبی است هوشمندانه از شوخ‌طبعی، سرگرمی، آموزش ریاضی، مفاهیم بازاریابی و کار با پول، آموزش قوانین کیفری و حقوق و در نهایت شعر و ادبیات. علاوه بر همه‌ی این‌ها، عقوبت جدال‌ها را طنازانه آشکار می‌کند.

    این اثر ضمن تأکید بر همکاری و تفاهم، پیوندهای خواهر و برادری را مستحکم می‌کند. گر چه اطلاعات تجاری فراوانی دارد، وزن عاطفی‌اش سنگین و رها کردن آن در نیمه دشوار است. کودکان و نوجوانان در این مجموعه با مفاهیم و پدیده‌هایی مواجه می‌شوند که یا در کتاب‌های کودکان بسیار کم به آن‌ها پرداخته شده یا جمع همه‌ی آن‌ها در یک اثر میسر نشده است.

    مفاهیمی چون: مواجهه با ترس‌ها، برخورد با خواهر و برادرها یا دوست مبتلا به اتیسم، تعیین حد و مرزها و خط قرمزها برای ماجراجویی، شیوه‌ی صحیح مواجهه با آلزایمر، پیری، بیماری. کودک و نوجوان در این اثر تجربه‌ی زیسته‌ی کودکانی را درک می‌کند که در مزرعه بزرگ می‌شوند، چالش‌های خانواده‌ی تک والدی را از نزدیک لمس می‌کند و برای رفع آن‌ها راهنماهایی دریافت می‌کند و با کاراکترها وقتی نمی‌دانند از پس دوراهی‌های اخلاقی سربلند بیرون می‌آیند یا خیر، هم‌سو و هم‌دل می‌شود.

    ما در دپارتمان کودک و نوجوان انتشارات کاگو، کیوی، مأموریت خود را آگاهی‌بخشی به کودکان و نوجوانان می‌دانیم و قصد داریم با محور قراردادن نقش خود کودکان و نوجوانان، آنان را به سوی رشد سوق دهیم و با انتشار این مجموعه، امید داریم قدمی در این راه برداریم و جایی در قلب‌های پاک فرزندان سرزمینمان بیابیم.

    گزیده کتاب جرم لیمونادی 2

    فصل اول: تقلب
    تقلب (اسم): فریب‌دادن دیگران برای کسب اعتبار شخصی یا مالی.
    جسی چهار تا کلوچه‌ی شکلاتی را نشان داد که ایوان داشت داخل کیسه‌ی زیپ‌دار می‌گذاشت و گفت «نامردیه!» توی آشپزخانه بودند و می‌خواستند به مدرسه بروند. روز چهارمِ کلاس چهارمِ هر دوتاشان بود و حالا هر دو در یک کلاس بودند.
    ایوان گفت «باشه» و یکی از کلوچه‌ها را برداشت و سر جاش، داخل کابینت، گذاشت. گفت «سه تا برای تو، سه تا هم برای من. حالا راضی شدی؟»
    «مسئله این نیست که من راضی بشم. به خاطر نامردی‌ش گفتم.»
    «خیلی خب. من دیگه دارم می‌رم.»
    ایوان کوله‌اش را روی شانه‌اش انداخت و از پله‌ها به سمت پارکینگ راه افتاد. جسی هم از پنجره‌ی اتاق جلویی برادرش را دید که سوار دوچرخه شد و رفت. خودش هنوز گواهی‌نامه‌ی دوچرخه‌سواری نداشت و اجازه نداشت بدون پدر یا مادرش با دوچرخه به مدرسه برود.. .