کتاب باران تشنه نوشته مریم شیدا میباشد و انتشارات روایت فتح آن را به چاپ رسانده است.
احمد شیدا آزاده جانبازی است که خاطرات او در کتاب «باران تشنه» جمع آمدهاست.
یکایک خطوط این اثر که توسط مریم شیدا خواهر صبور ایشان، با قلمی دلنشین و صادقانه نگاشتهشده، لحظات زندگانی مردی است که رنج اورا از پای ننشانده است.
کتاب «باران تشنه» از تشنگی خانوادهها میگوید در قحط فرزندانی دور افتاده از وطن. از قاب عکسهای خالی، از انتظار خواهرانی که برادر ندیدهاند، اما انتظارش را هر روز در چشمان خیس پدر و مادر، در کمرهای تاشدهشان و در لابلای موهای تازه سفیدشدهشان میبینند و حس میکنند.
ماجرا از آنجا شروع شد که معلم کلاس اولم آقای دهقان در روزهای ابتدای مدرسه با آن هیکل درشت و سبیل کت وکلفت قاجاری اش، مدادهای مقرری دانش آموزان را بین ما پخش میکرد. با وجودی که قدم کوتاه بود، آقای دهقان مرا نیمکت آخر نشانده بود و بیشتر وقت ها تخته سیاه را نمی دیدم. اغلب درس ها به خصوص ریاضی را درست یاد نمی گرفتم؛ چون تا می خواستم از میان کله هایی که جلویم بود، راه به تخته سیاه پیدا کنم، معلم درسش را داده بود و اعتراضهایم که مرا به نیمکت جلو ببرد، بیفایده بود... .