کتاب شلوارهای وصلهدار اثر رسول پرویزی شامل20 قطعه داستان کوتاه است، که قبلا در روزنامهها و مجلات مختلف چاپ شده است و بعدها نویسنده تمام این قطعات را به صورت یک جا جمعآوری نموده و مجموعه داستان شلوارهای وصلهدار را تهیه کرده است.
شلوارهای وصلهدار شامل داستانهایی با عناوین: زار صفر_ قصه عینکم_ پالتوی حناییام_ شیرمحمد_ ابراهیم_ زبان کوچک پدرم_ گرگعلی خان_ زنگ انشا_ شلوارهای وصلهدار_ من به دنیا آمدم_ ای واویلا_ تقویم عوضی_ سه یار دبستانی_ عوضی نگیرید_ مرگ رسول شله_ درویش باباکوهی آرام مرد_زرگر مظلوم_ بوالفضول
در هفت روز هفته_ دو پشته بر الاغ
شلوارهای وصلهدار در سال 1336 برای اولین بار چاپ شد و پس از آن در سالهای متمادی تجدید چاپ شد و اینک در سال 1403 چاپ هفدهم آن توسط انتشارات امیر کبیر ورانه بازار کتاب شد.
آن سال قبل از آنکه سرما خانه ما را بیابد، فقر و تنگدستی مهمان ما بود. پدرم که قبلا تجارت میکرد خود را با قوانین جدید تجارتی روبهرو دید. عوض تسلیم و رضا خودسری و لجاجت کرد. مثل هر کهندوستی با تازگی به خصومت افتاد. نتیجه آن شد که از پا درآمد و تهیدست شد. خانهی ما که روزی رنگ و جلایی داشت بیرنگ و بیجلوه شد. دست بابا که سابقا پر بود، از فلان امام جمعه پاکتر و تهیتر شد. سیل فقر بنیادمان را کند و با خود برد. خانه کم کم مسجد شد. روزهای اول فرش و پرده و زیورآلات به سمساری رفت. پشت سر آن تفنگ شکاری و پوتینهای انگلیسی پدرم فروخته شد.این اواخر که در خانه چیز قابل ارزشی نبود، خرتوپرتها به یهودیان دورهگرد تحویل گردید. با این همه مادرم میکوشید بوی نامطبوع فقر به مشام من و برادرم نرسد، اما فقر مثل وبا مسری است، و نمیتوان آن را پنهان داشت. فقر و رسوایی دو چیزند که مستوری ندارند.
من با آنکه سنی نداشتم شامهام از بوی نامطبوع فقر پر بود. خودم را میدیدم و با بچههای دیگر مقایسه میکردم. لباسهایم کهنه بود. شلوارها وصله داشت.