امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
65,000
نظر شما چیست؟

کتاب شلوارهای وصله دار، با قلم رسول پرویزی به رشته تحریر درآمده و در انتشارات امیرکبیر منتشر و در دسترس علاقه مندان به کتاب های داستانی قرار گرفته است. نویسنده کتاب این اثر را به زبان ساده ی مادری، یعنی همان زبان فارسی نوشته که کتابی «داستانی و اجتماعی» است.

معرفی کتاب شلوارهای وصله دار

گفت پیغمبر که چون کوبی دری
عاقبت از آن در برون آید سری
نویسنده کتاب شلوارهای وصله دار، این اثر را به زبان ساده ی مادری، یعنی همان زبان فارسی نوشته که کتابی «داستانی و اجتماعی» می باشد که به مسئله ها و جنگ و جدل های روزگار و همچنین به «زندگانی و تجارب اشخاص در سطح های اجتماعی و اثر گذاری فرهنگی و سیاسی» در ایران پرداخته است. روایت های این اثر در رابطه با دشواری های «اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی» می باشد تا تصاویری حقیقی از روزمرگی های اشخاص را به اشتراک بگذارد.
اگر علاقه مند به کتاب های داستانی هستید؛ کتاب شلوارهای وصله دار، گزینه ای مناسب برای مطالعه می باشد.

خلاصه کتاب شلوارهای وصله دار

کتاب شلوارهای وصله دار دارای بیست روایت مختصر با عنوان هایی نظیر؛ «زار صفر، قصه عینکم، پالتوی  حنایی ام، شیرمحمد، ابراهیم، زبان کوچک پدرم، گرگعلی خان، زنگ انشا، شلوارهای وصله دار، من به دنیا آمدم، ای واویلا، تقویم عوضی، سه یار دبستانی، عوضی نگیرید، مرگ رسول شله، درویش باباکوهی آرام مرد، زرگر مظلوم، بوالفضول، در هفت روز هفته و دو پشته بر الاغ» می باشد که به روایت های آن ها پرداخته است.

فهرست کتاب

زار صفر
قصه عینکم
پالتوی  حنایی‌ام
شیرمحمد
ابراهیم
زبان کوچک پدرم
گرگعلی خان
زنگ انشا
شلوارهای وصله‌دار
من به دنیا آمدم
ای واویلا
تقویم عوضی
سه یار دبستانی
عوضی نگیرید
مرگ رسول شله
درویش باباکوهی آرام مرد
زرگر مظلوم
بوالفضول
در هفت روز هفته
دو پشته بر الاغ

برشی از متن کتاب

همین که زندگی ترش رو شد، گوش مرا کشید و گفت ممه را لولو برد. دیگر درب خانه و مدرسه را به رویت بستم. زود گورت را گم کن و مثل توله تفلیسی عقب من بدو. اول مقاومت کردم، زندگی را نمی شناختم. آخر ۱۶ ساله بودم ولی کشیده ی اول را که زندگی به گوشم کوبید، پشت سرش دویدم و دویدم...
زندگی خیلی گردن کلفت است، جدال با وی فایده ندارد، خشمگین و تند خوست که گاه لبخند می زند، اما جدی و سخت گیر است. من تا آن روز انسی به زندگی نداشتم نمی دانستم آنگاه که خشم می راند، همه ی آرزوها را چون تخم مرغی که با پا لگد کنند له و لورده می کند، با این همه در آن روزگار زندگی به من رحم کرد، در این دنیای بزرگ کاری به من سپرد و ماهی بیست و پنج تومان به ما رساند، مرا کتابدار مدرسه ی سعادت بوشهر کرد.
خانه ام در قریه ی سنگی بود، خانه زایرمحمد خالویم بود.
تازه از شیراز جنت طراز آمده بودم. آب و هوای شیراز کجا، آب و هوای بندر بوشهر کجا؟ آفتاب شیراز نجیب بود خشمگین نمی شد آدم را گرم می کرد، ولی به آتش نمی سوخت. هوا مرطوب نبود. طوفان های خشن ریگ و شن نداشت، ولی آفتاب این بندر عزیز خل بود و دیوانه بود.
من تعجب می کردم آفتاب شیراز که از پشت کوه در می آید، باید ستیزگر باشد. چون اهل کوهستان بود و کوهستانیان پرخاش خویند، ولی آفتاب این بندر صبح سرتاسر بدنش را در دریای بی کران می شست و غروب همان گونه در دریا می افتاد و شب همه شب در این دریای بی کران زیر آب می ماند و شنا می کرد می بایست آرام و خنک و مطبوع باشد، ولی از کله ی سحر که سر بیرون می کرد و جنونش آغاز می گشت و هر چه دم دستش بود می سوزانید و منم دم دستش بودم.. .

دانلود کتاب شلوارهای وصله دار

کتاب شلوارهای وصله دار pdf و یا به عبارتی نسخه الکترونیک آن را می توانید از طریق نرم افزار فراکتاب دانلود کنید و سپس در کتابخوان فراکتاب آن را مورد مطالعه قرار دهید.

دانلود کتاب شلوارهای وصله دار

مشخصات کتاب شلوارهای وصله دار در جدول زیر آورده شده است:

مشخصات
ناشر: امیر کبیر
نویسنده: رسول پرویزی
تعداد صفحه: 183
موضوع: داستان ایرانی، داستان کوتاه
قالب: الکترونیک

 

دیویی :
8فا3/64
کتابشناسی ملی :
4108324
شابک :
978-964-00-1834-7
سال نشر :
1403
صفحات کتاب :
183
کنگره :
1395 8 ش86ر/PIR7981

کتاب های مشابه شلوار های وصله دار