کتاب شازده کوچولو نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری و ترجمه محمد قاضی میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است.
داستان کتاب شازده کوچولو دربارهی پسرکی است که در سیارهی کوچکی به نام ب۶۱۲ با یک گل سرخ و دو آتشفشان خاموش زندگی میکند. پسرک عاشق گل شده، اما گل با با لحنی مغرورانه با او حرف میزند. پسرک از دست گل ناراحت می شود و سفری طولانی را آغاز میکند.
این کتاب پرجاذبه از زبان کودکی به نام شازده کوچولو شرح داده میشود که از سیارهای دیگر وارد این کره خاکی شده است. شازده کوچولو از موضوعاتی مانند عشق، محبت، ایثار، خانواده، دوست داشتن و... صحبت میکند، موضوعاتی که با خواندنشان قلب شما را به تپش درمیآورد. کودک، تنگنظریها، بیرحمی و خودخواهیهای بزرگترها را از دید پاک و صادقش به تصویر میکشد.
شازده کوچولو سؤال کرد: تو کی هستی؟
سپس اضافه کرد: تو خیلی زیبایی.
روباه گفت: من روباه هستم.
شازده کوچولو پیشنهاد کرد: بیا با من بازی کن، من خیلی ناراحت هستم.
روباه پاسخ داد: من نمیتونم با تو بازی کنم، چون هنوز اهلی نشدم.
شازده کوچولو گفت: آه! لطفاً منو ببخشید.
اما کمی فکر کرد و ادامه داد: اهلی شدن یعنی چی؟
روباه گفت: تو اینجا زندگی نمیکنی، دنبال چی میگردی؟
شازده کوچولو گفت: من دنبال آدمها میگردم. معنی اهلی شدن چیه؟
روباه گفت: آدمها؟ اونها تفنگ دارند وحیوانات رو شکار میکنند. این خیلی وحشتناکه. آنها جوجه هم پرورش میدند واین برای من خیلی خوبه. این کارها تنها سرگرمیشونه، تو دنبال جوجه هستی؟
شازده کوچولو گفت: نه، من دنبال دوستانم میگردم، معنی اهلی شدن چیه؟
روباه گفت: اهلی شدن چیزیه که این روزها ازش غفلت میکنند، اون به معنی ایجاد رابطه است.