کتاب سیر فلسفه در ایران، اثر محمد اقبال لاهوری با ترجمه امیرحسین آریانپور؛ در دو بخش و شش فصل به نگارش درآمده و به بررسی و تحلیل عناوین و موضوعاتی نظیر؛ «فلسفه در ایران باستان، دوگرایی ایرانی، ارسطوییان نوافلاطونی، ظهور و سقوط خردگرایی در اسلام، مجادلهی واقعگرایی و انگارگرایی» و غیره پرداخته و کوششی است که برای هموار کردن زمینهی تاریخ فلسفه ایران و با این وصف، دو نکته شایان ملاحظه از این رساله به دست میآید:
الف_ سیر و استمرار منطقی فکر ایرانی با زبان فلسفی امروزی.
ب_ موضوع تصوف به طرزی علمی مورد بحث قرار گرفته و از شرایط ظهور آن سخن گفته است.
بخش اول: فلسفه در ایران باستان
فصل اول: دوگرایی ایرانی
زردشت
در تاریخ اندیشهٔ آریاییان ایرانی، نخستین پایگاه از آن زردشت، حکیم ایران باستان است. هنگامی که در دشتهای آسیاس میانه سرودهای ودایی پرداخته میشدند، آریاییان ایران که از گشت گذار دایم به تنگ آمده بودند به زندگی سکونی تن دردادند و آغاز کشاورزی کردند.
ولی نظام زندگی فلاحتی به ویژه استقرار اصل مالکیت، آنان را مورد نفرت سایر اقوام آریایی که هنوز خانه به دوشی آغازین را ترک نگفته بودند و گاه به گاه به تاراج خانومان خویشاوندان متمدن خود دست میزدند، قرار داد.
تعارضی که میان زندگی سکونی و خانه به دوشی وجود داشت، آریاییان ایرانی و غیرایرانی را به ستیزه برانگیخت. نخستین جلوهٔ این ستیزه تقسیم خدایان آریایی به دو بخش «دواها و اهوراها» بود.
هر یک از دو شاخهٔ آریایی بخشی از خدایان را به خود منحصر کرد و بخش دیگر را به کنار زد.. .