کتاب غارنشینان نوشتهٔ سرو خانزادیان و ترجمهٔ آندرانیک خچومیان میباشد و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانده است. این کتاب دربارهٔ وانیک کوختونتسی یکی از نوجوانان روستایی در ارمنستان است. پدر وانیک در درّه گایلابون چوپان است.
روزی وانیک برای پدرش غذا و لباس میبرد و مادرش او را بدرقه میکند و وانیک به همراه سگشان، قاپلان، راهی درهٔ گایلابون میشود. اما در میانه راه به درون غاری سقوط میکنند. غار هیچ راهی برای خروج ندارد، اما وانیک باید نود روز، یعنی تا فرارسیدن بهار و آمدن چوپانان به دشتهای اطراف غار، زنده بماند. در این نود روز زندگی سخت و ماجراهای عجیبی برای وانیک اتفاق میافتد.
محل روستای سُت را در هیچ نقشۀ جغرافیایی پیدا نمیکنید. سُت روستای کوچکی است که در یکی از دورترین لایههای رشته کوهی بلند جای دارد. بالاتر از آن آبادی دیگری وجود ندارد. قلۀ کوههای آنجا، تابستان و زمستان پوشیده از برف همیشگی است و حتی در صاف ترین و آفتابی ترین روزهای ماه آ گوست نیز بالا سر آنها ابرها جا خوش میکنند.
در سُت درختی وجود ندارد. زمستان هایش سرد و سخت است، اما سُت در بهار و تابستان بسیار زیباست. همین که برفها آب شوند دامنۀ کوهها پر از گلهای رنگارنگ میشود. گلها تا اواخر پاییز، با طراوت و شاداب میمانند و در آن زمان از بادهای سرد، چشمهای کوچولوی آبی، قرمز و سفیدشان بسته میشود. سُت بین دّره قرار دارد. از همۀ خانه ها، می توان بلندترین قلۀ رشته کوه، یعنی قلۀ زمروخت را دید که با برفی ابدی پوشیده شده است.