امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
48,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب روزهای برمه

کتاب روزهای برمه نوشته جورج اورول نویسنده انگلیسی است که با ترجمه زهره روشنفکر در انتشارات به سخن به چاپ رسیده است. این داستان همچون نوشته‌های دیگر جورج اورول یک داستان انتقادی است. در سال ۲۰۱۳، تقریباً هشتاد سال پس از انتشار نخست کتاب، روزهای برمه مهم‌ترین جایزه ادبی کشور برمه را دریافت کرد.

در دهه ۱۹۲۰ میلادی، جورج اورول ۱۹ ساله، که در آن زمان با نام اصلی‌اش اریک بلر شناخته می‌شد، به عنوان افسری جوان، وارد رانگون پایتخت برمه (میانمار کنونی) شد که در آن زمان مستعمره بریتانیا بود. برمه ثروتمندترین مستعمره بریتانیا در جنوب شرق آسیا محسوب می‌شد و پذیرای کارگران مهاجر از هند و چین بود. اورول جوان در بسیاری از شهرهای برمه به مدت ۵ سال خدمت کرد و در نهایت پس از ابتلا به بیماری تب دنگی از نیروی پلیس استعفا داد. تجربیات او از این سفر سال‌ها بعد در رمان تلخ روزهای برمه به کار آمد. 

رمان روزهای برمه شهری خیالی را در شمال برمه توصیف می‌کند که در آن ۷ مرد سفیدپوست بر ۴۰۰۰ برمه‌ای، چند صد هندی و چند چینی حکومت می‌کنند. اورول اندیشه‌های نقادانه‌اش را از دید قهرمان داستانش به زبان می‌آورد. شخصیت اصلی رمان روزهای برمه که خود یک تبعۀ انگلیس است، از اوضاعی که بر مردم کشور برمه می‌گذرد به شدت بیزار است و در هر فرصتی از آن انتقاد می‌کند. در حالی که خود مردم برمه به این طرز زندگی عادت کرده‌اند، او نسبت به این وضعیت اظهار انزجار می‌کند؛ اما او آدمی ترسو است و نمی‌تواند این عقایدش را بطور آشکار نشان دهد؛ زیرا می‌داند که تمام اروپایی‌های ساکن برمه به شدت از شیوۀ حکومت بر مردم راضی و حتی طالب وارد آوردن فشار بیشتر بر آنها هستند. اورول ترس و بزدلی قهرمان داستانش را با یک لکۀ مادرزادی روی صورتش می‌نمایاند که همیشه باعث شرمساری اوست و او سعی دارد آن را از دید همگان پنهان نگه دارد. لکۀ مادرزادی همچنین می‌تواند لکۀ ننگی بر چهرۀ حکومت بریتانیا باشد که اورول آن را به رخ حکومتی که برای دیگران قابل تقدیس است، می‌کشد. ترس قهرمان داستان، در اثر عشقی واقعی که به زندگی او راه می‌یابد، اندکی تخفیف یافته و او شهامتی به دست می‌آورد تا برای یکبار به طور علنی نظرش را دربارۀ مردم برمه که در شخصیت دکتر وراسومی تجلی می‌کند، بروز دهد. اما دختری هم که او عاشقش شده، افکاری نژادپرستانه و بسیار متعصب دارد و همین افکار قهرمان داستان سرانجام باعث می‌شود در این عشق ناکام بماند...

گزیده کتاب روزهای برمه

همین‌که فلوری وارد محوطه‌ی خانه شد، فریاد هراسناک چند زن را شنید که داشتند با شتاب به درون خانه می‌دویدند. به نظر می‌رسید که فلوری در وقت داخل شدن به‌طور اشتباهی نزدیک بود با زن دکتر مواجه شود. پس خانه را دور زد و به جلو آن رسید و به‌سوی ایوان خانه فریاد کشید: «دکتر آیا مشغول کاری هستید؟ اجازه می‌دهید داخل شوم؟»
   دکتر که آدم کوتاه‌قد و سیاه‌پوستی بود و یک روپوش سفید هم پوشیده بود، درست مانند جعبه‌هایی که با بازکردن درش یک آدمک از درونش بیرون می‌جهید، از درون خانه بیرون پرید. خودش را با شتاب به ایوان رساند و بیو‌قفه شروع به حرف زدن کرد.
   ـ یعنی چه که اجازه می‌دهید داخل شوم! البته، البته که می‌توانید. بی‌درنگ، آه، آقای فلوری از دیدن شما بسیار خوشحالم! بفرمایید؛ بفرمایید بالا. چه نوشیدنی‌ای می‌خواهید؟ من، انواع و اقسام نوشیدنی‌ها را دارم. آه، دوست عزیز، چقدر دلم برای یک بحث ادبی و فرهنگی گرم تنگ شده بود!

صفحات کتاب :
368
کنگره :
‏‫‭PZ۳‏‫‭‭/‮ال‍ف‌‬۸۷۳ر۹ ۱۳۸۹
دیویی :
‭۸۲۳/۹۱۲‬
کتابشناسی ملی :
1866464
شابک :
9786007987681
سال نشر :
1402

کتاب های مشابه روزهای برمه