کتاب سوءتفاهم نمایشنامهای است در سه پرده که در سال ۱۹۴۳ در فرانسهٔ تحت اشغال توسط آلبر کامو نوشته شده است. این نمایشنامه که بر ایدهٔ پوچی کامو تأکید دارد، توسط پرویز شهدی ترجمه و در انتشارات به سخن به چاپ رسیده است.
سوءتفاهم، دومین نمایشنامهٔ آلبر کامو، در مسافرخانهای در قلب چکسلواکی میگذرد، مسافرخانهای که دو زن ادارهاش میکنند؛ مادری پیر و دخترش، مارتا. در آغاز نمایشنامه آن دو مشغول صحبت دربارهٔ ورود مسافری تازه هستند که میخواهند به او دارو بخورانند و همان شب در دریاچهٔ سد غرقش کنند، درست همانطور که با مسافران پیش از او کردهاند.
اگرچه هویت مسافر بر تماشاگران آشکار است، مادر پیر و دخترش او را به جا نمیآورند. او در اصل فرزند مادر و برادر دختر است که بیست سال پیش پسری ولنگار بوده و خانه و کاشانهاش را ترک کرده است، ولی حالا برگشته و میخواهد خودش را به آنها بشناساند. در این فکر است که به روشی غیرمستقیم عمل کند، اما همسرش مخالفت میکند و میگوید او باید خودش را با صراحت معرفی کند. این کتاب اول بار با عنوان سوءتفاهم توسط جلال آل احمد در سال ۱۳۲۸ به فارسی ترجمه شده است.
هوا توی اتاق دارد تاریک میشود. ژان از پنجره به بیرون نگاه میکند. ژان حق با ماریاست، این وقت شب تنهابودن دشوار است (مکثی کوتاه) الان چه کار دارد میکند، در اتاقش توی هتل در چه فکری است، یعنی با دل گرفته، چشمانی خشک، توی گودی صندلیاش فرورفته؟ شبهایی که در آنجا در خانهی خودمان بودیم، نوید خوشحالی را میدادند.
اما اینجا همهچیز برعکس است... (نگاهی به اتاق میاندازد.) بس کن، این نگرانی بیجاست. آدم باید بداند چه میخواهد. در این اتاق است که همهچیز روبهراه میشود.