نظر شما چیست؟

معرفی کتاب زن نانوا

کتاب زن نانوا نوشته مارسل پانیول و ترجمهٔ محمد قاضی است. انتشارات امیرکبیر این نمایشنامهٔ فرانسوی را روانهٔ بازار کرده است. کتاب زن نانوا (La femme du boulanger) برابر با یک نمایشنامهٔ فرانسوی است. این نمایشنامهٔ چهارپرده‌ای در ۹ مهٔ ۱۹۲۹ به نمایش درآمد و در ۱۹۳۰ به چاپ رسید و با استقبال تماشاگران مواجه شد. 

مارسل پانیول در این نمایشنامه شما را با یک نانوا آشنا و همراه می‌کند. داستان این نمایشنامه چیست؟ همسر بی‌وفای تنها نانوای شهر کوچک، او را ترک می‌کند. نانوا از غصهٔ فراق او دیگر نان نمی‌پزد و اهالی نیز دست به کار می‌شوند تا زن را به سر خانه و زندگی‌اش برگردانند تا اوضاع به حال اول دربیاید. می‌دانیم که نمایشنامه متنی است که برای اجرا بر روی صحنه و یا هر مکان دیگری نوشته می‌شود. هر چند این قالب ادبی شباهت‌هایی به فیلم‌نامه، رمان و داستان دارد، شکل و فرم و رسانه‌ای جداگانه و مستقل محسوب می‌شود.

نخستین نمایشنامه‌های موجود از دوران باستان و یونان باقی مانده‌اند. نمایشنامه‌ها در ساختارها و شکل‌های گوناگون نوشته می‌شوند، اما وجه اشتراک همهٔ آن‌ها ارائهٔ نقشهٔ راهی به کارگردان و بازیگران برای اجرا است. بعضی از نمایشنامه‌ها تنها برای خواندن نوشته می‌شوند؛ این دسته از متن‌های نمایشی را کلوزت (Closet) نامیده‌اند. از مشهورترین نمایشنامه‌نویس‌های غیرایرانی می‌توان به «آیسخولوس»، «سوفوکل»، «اوریپید» (یونان باستان)، «شکسپیر»، «هارولد پینتر» (انگلستان)، «مولیر» (فرانسه)، «هنریک ایبسن» (نروژ)، «آگوست استریندبرگ» (سوئد)، «برتولت برشت» (آلمان)، «ساموئل بکت» (ایرلند) و «یوجین اونیل» (آمریکا) اشاره کرد. نام برخی از نمایشنامه‌نویس‌های ایرانی نیز «بهرام بیضائی»، «عباس نعلبندیان»، «اکبر رادی»، «غلامحسین ساعدی»، «بهمن فُرسی»، «محسن یلفانی»، «نغمه ثمینی»، «محمد رضایی راد»، «محمد یعقوبی»، «محمد رحمانیان»، «علیرضا نادری» و «محمد چرمشیر» بوده است. 

گزیده کتاب زن نانوا

صبح تا غروب سایه‌شان روی سبزی‌های من بیفتد و لامصب مثل داس هم می‌گردد و می‌دَرود. این درخت‌های تو آفتاب مرا می‌خورند، و کسی حق ندارد جلو آفتاب کسی را بگیرد. کازیمیر: بیخود نمی‌گوید. گوش کن، بارنابه، البته تو گناه نداری ولی برای او نارون‌های تو در بد جایی هستند. بارنابه: از کجا معلوم که باغچه او در بد جایی نیست؟ اگر من شکایت داشتم و می‌گفتم که درخت‌های قشنگی دارم ولی حیف که نمی‌توانیم در سایه‌شان بنشینم، چون سایه‌شان به حیاط آقا می‌رود چه؟ سایه درخت‌های من مال من است، مگر نیست؟ آنتونن: بله مال تو است، و چون مال تو است از تو خواهش می‌کنم که سایه‌ات را از سر خانه من برداری.

صفحات کتاب :
143
کنگره :
‏‫PQ۲۶۰۸‭‬ ‭/‮الف‬۹‏‫‬‮‭ز۹ ۱۳۹۴
دیویی :
‏‫‬‭۸۴۲/۹۱۴
کتابشناسی ملی :
۴۸۰۲۵۱۰
شابک :
978-964-00-1818-7
سال نشر :
1394

کتاب های مشابه زن نانوا