کتاب دادگسترها نمایشنامهای است در پنج پرده، نوشته آلبرکامو که با ترجمه پرویز شهدی توسط انتشارات به سخن منتشر شده است.
دادگسترها، نمایشنامهای است که به انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ میپردازد. در زمانی که اروپا شدیداً درگیر مشکلات سیاسی بوده، و خاطرات اسفبار جنگ جهانی دوم همچنان در ذهن همگان است، کامو با نوشتن این نمایشنامه، به مسئلهی مسئولیتپذیری و رابطهی آن با اخلاقیات و ارزشها پرداخت. هر شخصیت در این اثر، سطح و میزان مختلفی از تعهد به آرمان را از خود نشان میدهد. انگیزهی برخی از کاراکترها، حسادت و انتقام است، اما همهی آنها به منظور ساختن روسیهای بهتر و عادلانهتر، از انجام هیچ عمل خشونتآمیزی دریغ نمیکنند.
در فوریهی ۱۹۰۵، در مسکو، گروهی سوسیالیست مشغول فراهم کرن مقدمات سوءقصدی به جان گراندوک سرژ، عموی تزار، با منفجرکردن بمبی بود. این سوءقصد و پیشآمدها و پیامدهای عجیب آن موضوع نمایشنامهی دادگسترها است. بعضی از موقعیتهای این نمایشنامه، هرقدر هم عجیب و غیرعادی به نظر بیایند، اما برگی از رویدادهایی تاریخی واقعی هستند. این گفته به آن معنی نیست که دادگسترها نمایشنامهای تاریخی باشد؛ ولی همهی شخصیتهای آن به راستی وجود داشته و آنگونه که نوشته شده، عمل کردهاند. کامو فقط کوشیده تا رویدادهایی را که واقعی بوده و اتفاق افتادهاند، نزدیک به حقیقت جلوه دهد.
دورا (با صدایی که تغییر کرده، سرگشته.) گریه نکنید. نه، نه، گریه نکنید. خوب میدانید که امروز، روز تزکیهی نفس و اثبات آنچه در راهش مبارزه میکنیم، فرارسیده. در این ساعت چیزی ظهور میکند که شهادتی است از سوی ما برای بقیهی سر به طغیانبرداشتهها. یانِک دیگر یک جنایتکار نیست. صدایی وحشتناک.
صدایی وحشتناک لازم بود تا او را به شادی دوران کودکیاش بازگرداند. خندهاش را یادتان هست؟ گاهی بیدلیل میخندید. چهقدر جوان بود! حالا هم باید بخندد، باید با صورت نهفته در خاک بخندد!