واژه «عزتنفس» حاصل ترکیب دو واژه «عزت» و «نفس» است و مجموع معنای اجزایش «قدرتمندی و شکستناپذیری خود» است؛ یعنی کسی که خودش را قدرتمند و شکستناپذیر میداند و به آسانی خواری و ذلت نمیپذیرد. در محاورات مردم، عزتنفس به معنای «احساس ارزشمندی» به کار میرود و فرد که عزتنفس دارد، به آسانی به دیگران ابراز نیاز نمیکند، مخصوصا در مشکلات مالی، آبرویش را حفظ میکند و اطرافیان از مشکلاتش اطلاعی ندارند.
کتاب شیر یا روباه، اثر محمد فرهوش؛ شامل دو بخش با عناوینی نظیر؛ «گز نکرده، پاره نکن! (کلیات)، آشی با یک وجب روغن روی آن!» میباشد که هر کدام دارای گامهایی است که به بررسی و تحلیل مهارتهای عزتنفس میپردازد.
گام اول: شیری یا روباه؟! (توجه به منحصربهفرد بودن در تمام هستی)
ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکبهای راهوار) حمل کردیم و از انواع روزیهای پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کردهایم، برتری بخشیدیم.
شاید بسیاری از موجودات آرزو میکنند که ای کاش، مانند من انسان آفریده شده بودند؛ در حالی که خداوند بسیاری از موجودات را گیاه و حیوان و فرشته خلق کرده است، مرا انسان آفریده است. خداوند از میان تمامی مخلوقات، من را برای این جایگاه انتخاب کرده است. من عصاره تمام عالم وجود هستم و رشد و تکاملم، هدف آفرینش تمامی هستی است. تنها من میتوانم به بالاترین مراتب قرب خداوند دست یابم.
خدا میتوانست مرا یک گل لاله بیافریند، میتوانست مرا یک درخت کاج بیافریند، میتوانست یک درخت سیب بیافریند؛ در این صورت چقدر میتوانستم تکامل بیابم؟ گیاه هم مرتبهای از شعور را دارد و خدا را تسبیح میکند، اما چه استعداد و قابلیتی برای تکامل و قرب به سوی خدا دارد؟ خداوند میتوانست مرا یک پروانه بیافریند. خداوند میتوانست مرا یک گنجشک بیافریند.
میتوانست مرا یک نهنگ در دریاها بیافریند؛ در این صورت، چقدر میتوانستم تکامل بیابم و به خدا تقرب بجویم؟ حیوان هم مرتبهای از شعور را دارد و خدا را تسبیح میکند، اما چقدر قابلیت تکامل و رشد و قرب به سوی خدا دارد؟ خدا میتوانست من را یک فرشته بیافریند؛ در این صورت چقدر میتوانستم تکامل بیابم؟ فرشته هم مرتبهای از شعور را دارد و خدا را تسبیح میکند، اما چقدر قابلیت تکامل و رشد و قرب به سوی خدا را دارد؟.. .