کتاب جنبش مشروطه، اثر داریوش رحمانیان؛ در پنج فصل به نگارش درآمده و به موضوعات و عناوینی نظر؛ «زمینههای جنبش مشروطه، ظهور مشروطیت، مشروط در بحران، استبداد صغیر» و غیره میپردازد.
فصل اول: زمینههای جنبش مشروطه
شناخت جنبش مشروطه، مانند هر تغییر سیاسی - اجتماعی دیگری، در گرو شناخت درست و دقیق زمینه، پیشینه و علل و اسباب آن است. گزارش تفصیلی آن زمینهها و اسباب، البته در عهده و حوصلهی نوشتار کوتاه حاضر نیست، اما اشاره به بعضی از مهمترین آنها، ولو به گونهای فهرستوار، ضروری مینماید. جنبش مشروطهی ایران را نمیتوان بدون توجه به ارتباط آن با روند عمومی تجدد در جهان جدید در نظر گرفت.
در آن روند، پیدایش «دولت - ملت»، «حقوق بشر»، «برابری شهروندان»، «آزادی قلم، بیان، عقیده و اجتماعات» و.... از جمله شاخصههای بسیار مهم و اساسی است. جدا از ریشهها و پیشینههای کهن و باستانی پارهای از آن مفاهیم و آموزهها، خاستگاه آنها به معنای جدید کلمه، غرب جدید بود. از آنجا و به وسیلهی آنان بود که این مفاهیم اندکاندک به جاهای دیگر سرایت و شیوع پیدا کرد و زمینهی تحول و تجدد سیاسی و اجتماعی را فراهم آورد.
اشکال و اقسام کهنتر دولتها کم کم بر افتادند و خواهناخواه به جبر یا به اختیار، جای خود را به صورتهای جدیدتر دولت و حکومت سپردند. البته این جریانی است. که همچنان ادامه دارد و همهی جوامع را کم و بیش و به درجات مختلف متأثر کرده است. نه در غرب و اروپا و نه در هیچ کجای دیگر تحول و تبدل دولتهای قدیم به جدید یا به دیگر سخن، تجدد نهادها و نظامهای سیاسی نه ابتدا به ساکن و خلق الساعة بوده است و نه مبتنی بر یک علت یا عامل خاص.. .