کتاب حقیقت مهم است نوشته بروس بارتلت و ترجمه سید علی موسوی، یک راهنمای شهروندی برای تمایز حقایق از دروغها و توقف پیگیری اخبار جعلی است. در دوران گذشته خبرها دهان به دهان میگشت. بعدتر مردم میتوانستند با خریدن روزنامه از اخبار آگاه شوند و کمی بعد شبکههای خبری در رادیو و تلویزیون شروع به فعالیت کردند. حالا هم که به لطف حضور اینترنت، به سادگی میتوانیم از اخبار آگاه شویم و به هر چیزی دست پیدا کنیم.
اما خودمان هم خوب میدانیم که بسیاری از اخباری که در شبکههای اجتماعی میخوانیم، درست، دقیق و صحیح نیستند. چاره چیست؟ اولین کار این است که به قول بروس بارتلت «یاد بگیریم که در برابر منابع خبری خودمان فهمیدهتر عمل کنیم» ما به راحتی میتوانیم از «اخبار جعلی» یا «حقایق جایگزین» که توسط افراد علاقهمند به افزایش کلیک پخش میشود، آگاه شویم چرا چنین چیزی اهمیت دارد؟ چون حتی اگر چنین اخباری مبهم یا نیمهصحیح باشند، امکان دارد توسط دولتهای خارجی و با استفاده از آزادی بیان ما علیه خودمان توزیع شده باشند تا بتوانند با قربانی کردن ما به اهداف خودشان برسند.
قدم بعدی میتواند خواندن کتاب حقیقت مهم است، باشد. این کتاب راهنمای شهروندی است که به ما برای تمایز قائل شدن میان حقایق از دروغها و توقف پیگیری اخبار جعلی کمک میکند.
افراد هیچ گاه از رسانه های خبری راضی نبوده و همواره آن را به خاطر دروغ، سوءعملکرد در ارائه ی اطلاعات و بی انصافی نسبت به یکی از جناحین سرزنش می کردند. توماس جفرسون دیدگاه خود در مورد این موضوع را بیان کرده که بسیاری از مردمان امروز آن را بدون شک به اشتراک می گذارند. جفرسون طی یک نامه در سال ۱۸۰۷ به جان نورول این گونه نوشت:
«با توجه به اینکه نظر من را در مورد نحوه ی هدایت یک روزنامه پرسیده اند، برای اینکه بهترین سودمندی را داشته باشم باید بگویم که "محدود شدن به حقایق صحیح و اصول منطقی" جواب می دهد. اما به گمانم چنین روزنامه ای مشترکین زیادی پیدا نمی کند. این یک حقیقت مالیخولیایی است که سرکوب رسانه ها باعث نمی شود ملت به صورت کامل از عواید آن محروم شوند، بلکه باید به سراغ فحشای متروکی تحت عنوان عدم صداقت رفت. امروزه نمی توان هر آنچه در روزنامه مشاهده می شود را باور کرد.
حتی حقیقت نیز در صورت قرار گرفتن در این ابزار آلوده با تردید مواجه می شود. وضعیت واقعی در مورد سوءارائه ی اطلاعات را تنها افرادی می فهمند که در معرض حقیقت قرار گرفته باشند ... می خواهم اضافه کنم، فردی که هیچ گاه به روزنامه نگاه نکرده، اطلاعات بهتری نسبت به مخاطبین این جراید دارد؛ چرا که او چیزی نمی داند، اما مخاطب روزنامه ذهنش با اشتباهات و نکات غلط انباشته شده است. فردی که چیزی نمی خواند نیز حقایق بزرگ را خواهد آموخت و جزئیات تماماً غلط هستند».