کتاب آزادی را فریاد کن به قلم جان بریلی، داستانی تکان دهنده و واقعی از مبارزه با رژیم وحشیانهی آپارتاید آفریقای جنوبی را به تصویر میکشد. استیو بیکو قهرمان داستان به دنبال برابری حقوق سیاهپوستان و سفیدپوستان است تا اینکه رخ دادن اتفاقاتی روند ماجرا را به شکلی دیگر پیش میبرند.
کتاب آزادی را فریاد کن، داستان واقعی استیو بیکو فعال سیاه پوست و دوستی او با وودز، سردبیر یک روزنامه در دوران رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی را روایت میکند. بیکو چشمهای وودز را به واقعیت زندگی سیاهپوستان در آن زمان باز میکند. استیو بیکو یک قهرمان واقعی است و علیرغم برخورد بیرحمانهی که با او میشود، او طرفدار عدم خشونت و برابری حقوق سیاهپوستان و سفیدپوستان است.
وودز در ابتدا به بیکو و انگیزههایش مشکوک بود اما بیکو جنایات واقعی پلیس در شهرها را به او نشان داد و وودز پس از مشاهدهی آن فجایع تصمیم گرفت تا با بیکو برای مبارزه با حکومت متحد شود. با رخ دادن اتفاقی غیرمنتظره در زندگی بیکو، دوستی و پیوند قدرتمندی که بین آن دو ایجاد شده بود، قویتر میشود و وودز را به مرحلهای از شجاعت میرساند تا همه چیزش را به خطر بیندازد تا حقایق کثیف این رژیم قاتل را فاش کند.
کتاب آزادی را فریاد کن (Cry Freedom) روایتی تاریخی و حقیقی از فجایع رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی است که تحسینهای فراوانی را در دنیا برانگیخت تا آنجا که فیلمی سینمایی از این داستان ساخته شد. جان بریلی (John Briley) در این رمان مفهوم آزادی، شجاعت و مبارزه برای برابری حقوق سیاه پوستان و سفید پوستان را به تصویر کشیده است. بریلی با شفافیت زندگی تلخ سیاه پوستان در آن دوران را شرح میدهد و با وجود حوادث تلخ داستان، این کتاب رمانی هیجانانگیز نیز محسوب میشود.
وودز میخواست ایدههای بیکو رو به گوش همه برسونه. نگاه غیر خصمانه و غیر خشونتآمیزی رو که از بیکو درباره ارتباط گروههای مختلف اجتماعی درک کرده بود واقعاً ارزش همهچیز رو داشت و بهیکباره متوجه شد که بهتدریج کتابی درباره بیکو نوشته، نه یک کتاب کامل اما نوشتههاش شبیه یک کتاب شده بود.
واقعاً در تعجب بود که چطور بیکو میتونست به این ایدئولوژی اعتقاد داشته باشه که در بین انسانها خوبی از بدی بیشتره. بیکو بر این عقیده بود که تنش در آفریقای جنوبی به مدت بیست سال به طول خواهد انجامید و مردم به مدت بیست سال با بیعدالتی دستوپنجه نرم خواهند کرد و در این مدت برای آزادی تلاش میکنند اما به نتیجه شک داشت که آیا بعدازاین مدت همهچیز به مسیر درست بر میگرده یا اینکه از مسیر منحرف می شه و به بیراهه کشیده می شه. بعضی وقتا فکر میکرد بیکو اگر بود اسم کتابی که داشت مینوشت رو «اقدام غیر خشونتآمیز» میذاشت و خندهاش میگرفت.