امتیاز
5 / 0.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
580,000
نظر شما چیست؟

معرفی کتاب حفره

کتاب حفره، اثر خواندنی جک گانتوس با ترجمه نیما م. اشرفی؛ به روایت خاطرات و سرگذشت دوران جوانی نویسنده کتاب پیش‌رو پرداخته و با بیانی جذاب و طنزگونه چگونگی رسیدن به اوضاع فعلیش را تشریح کرده است. رخدادهای زندگی وی از پایان دوره‌ی دبیرستان شروع شده و بعد از گذشت زمانی به خلاف روی می‌آورد. به این علت گرفتار زندان گشته و در آنجا به یاد آرزوی کودکی خویش یعنی نویسندگی می‌افتد.

گزیده کتاب حفره

2. وصله‌ی ناجور
نوزده سالم بود و هنوز توی دبیرستان دست و پا می‌زدم و توی خانه‌مان زندگی نمی‌کردم. آزادی «بی‌حدوحصری» داشتم، بدون هیچ آقابالاسری. کرورکرور پول خرج می‌کردم. یک ماشین سریع داشتم. یک کارت شناسایی جعلی. کل سال سعی می‌کردم ببینم چه کاری را دوست دارم انجام بدهم و چه کاری را باید انجام بدهم؛ خودم باشم و در عین حال ببینم می‌خواهم در آینده چه کسی باشم: نویسنده‌ای که چیزی برای گفتن دارد.
سوم دبیرستان که بودم، پدر و مادرم دست خانواده را گرفتند و از شهر فورت لادردِیلِ ایالت فلوریدا به شهر سن خوانِ پورتوریکو رفتند. بابا که تقریباً هر سال شغلش را عوض می‌کرد، سرپرست بازسازی یک کازینو و یک هتل ساحلی شد. مامان و خواهر بزرگم که کاملاً موافق بودند. برادرهای کوچکم هم خودشان را آماده کرده بودند مثل موج سوارها زندگی کنند. برای من مثل یک مهمانی بزرگ بود. کتاب‌هایم را ول کردم، چمدان‌هایم را بستم و بدون این که اشکی بریزم، از همان چند رفیق و معلم دبیرستان سان رایز خداحافظی کردم. تا آن زمان توی نُه مدرسه‌ی مختلف درس خوانده بودم، به خاطر همین کاملاً با این قضیه آشنا بودم. ککم هم نمی‌گزید که از دوستان قدیمی‌ام خداحافظی کنم و بروم و دیگر پیدایم نشود. سوار هواپیمای پورتوریکو که بودم متوجه شدم دیگر هیچ وقت آن‌ها را نمی‌بینم و مطمئنم که آن‌ها هم همین فکر را درباره‌ام می‌کردند. همیشه دوستان جدید دم دست بود.
اسپانیایی بلد نبودم، به خاطر همین نمی‌توانستم توی سَن خوان بروم مدرسه‌ی عمومی. پدر و مادرم هم پول مدرسه‌ی خصوصی را نداشتند، پس فکر کردیم بهتر است سر کار بروم. بابا من را به پیمانکار برق پروژه‌ی ساخت‌وسازش معرفی کرد و چیزی نگذشت که مشغول سیم کشی اتاق‌های هتل شدم. پولش خوب بود. نصف هتل را تعطیل کرده بودند و ما داشتیم دو طبقه به ساختمانش اضافه می‌کردیم. خیلی از کارگرها اهل ایالات متحده بودند و یکی از مزایای کارش این بود که اتاق‌های هتل را برای اقامت به کارگرها می‌دادند. به من هم دادند. از این بهتر نمی‌شد. خلوت خودم را داشتم، تلویزیون خودم. حتی خدمات اتاق هم می‌دادند..
.

صفحات کتاب :
۱۸۱
کنگره :
‏‫‭PS۳۵۶۷/ن۲ی۷‏‫‭ ۱۳۹۸‬
دیویی :
‏‫‭۸۱۳/۵۴
کتابشناسی ملی :
۵۲۸۴۱۲۵
شابک :
978-622-6194-04-4
سال نشر :
1398

کتاب های مشابه حفره