طلاق که شاید امروزه بهتر است آن را معضل طلاق بنامیم، یکی از مشکلات اصلی حقوقی، فرهنگی، اجتماعی جامعه ایران است که آثار مخرب فراوان روی بنیانهای خانواده گذاشته و هر روز نیز در حال افزایش است. البته موضوع طلاق و جدایی زوجین مختص ایران نیست و آن را یکی از معضلات قرن اخیر در تمام جهان میشناسند. طلاق در کنار تمامی مشکلات که برای زوجین و فرزندان آنها ایجاد کرده،یک گره حقوقی نیز میباشد که بعضا طرفین را بسیار درگیر مینماید.
بخشی از این طلاقها طبق موازین شرعی و با اراده و عزم راسخ زوج انجام میگیرد که اختلاف نظری درباره وقوع آن نیست، اما در این میان بخش زیادی از طلاقهای ثبت شده، طلاقهایی است که زوج هنگام طلاق دادن اراده لفظ طلاق را داشته، اما به تحقق طلاق راضی نبوده یا از خود بیخود بوده و اراده لفظ طلاق را نداشته و معنای آن را نیز اراده نکرده است. از مهمترین ارکان و ضوابط مربوط به طلاق، صیغه طلاق و اراده لفظ و معنای آن است که درباره هر یک میان فقها اختلافنظر است. با آن که همه مذاهب فقهی اراده را شرط لازم برای وقوع طلاق دانستهاند؛ اما در این که آیا اراده بدون رضا و اختیار نیز محقق میشود، میان آنان اختلافنظر است.
در کتاب تأثیر اراده در وقوع طلاق جهت پی بردن به منشأ اختلافنظر فقها در موارد مطرحها شده و برای دستیابی به قول راجح در هر مورد، ابتدا معنای اراده و الفاظ مترادف و مرتبط با آن، همچنین ارکان و مراحل شکلگیری اراده تبیین شده و آنگاه، نظریات فقهای مذاهب مختلف اسلامی و نصوص موجود در مورد هر موضوع، تحلیل سندی و محتوایی شده و دلایل هر گروه از فقها بهطور جداگانه آمده و در پایان، نتیجهگیری شده و قول راجح بیان شده است.
در فصل نخست این کتاب ضمن ارائه تعریف مفصلی از طلاق و اراده و مفاهیم مرتبط با هر یک، پیشینه تاریخی احکام طلاق نیز بررسی شده است. سپس ادله تشریع طلاق در اسلام و حکم و حکمت طلاق و ارکان و اقسام آن تبیین شده تا حوزه تحقیق مشخصتر شود. در فصل دوم، موضوع تأثیر اراده زوج بر وقوع طلاق قبل از انعقاد نکاح، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم این کتاب که مهمترین بخش آن است، به موضوع تأثیر اراده زوج بر وقوع طلاق بعد از انعقاد نکاح، اختصاص یافته و مبتنی بر تأثیر اراده در وقوع یا عدم وقوع طلاق، دیدگاه فقها درباره مصادیق مختلف طلاق تبیین شده است.
در ایران باستان سه نوع طلاق وجود داشت: ۱- زوج، زوجه را با دادن آزادی به او طلاق میداد؛ یعنی به موجب این طلاق، زوجه اجازه داشت با شخصی دیگر ازدواج کند. ۲- زوج، زوجه را با سلب آزادی از وی طلاق میداد که به موجب آن اگر زن با شوهری دیگر هم ازدواج میکرد و از وی صاحب فرزند یا فرزندانی میشد، همه آن فرزندان متعلق به همان شوهر اول بود، زیرا این تفکر وجود داشت که علقه زوجیت با زوج اول تا زمان حیات وی باقی است و شوهر اصلی و واقعی این زن همان زوج اول اوست. ۳- زوج همسرش را - هر چند بیرضایت او - به عنوان هدیه و جهت احسان و نیکی به برادر کیشی خود میسپرد. روی هم رفته در ایران باستان طلاق در دست مردان بود و در مواردی خاص مانند انحراف اخلاقی، اشتغال به جادوگری، بداخلاقی و مانند آن، طلاق الزام پیدا میکند.