پرداختن به شرق اسلام در قرن های هفتم و هشتم هجری با تاکید بر نقش اجتماعی فقیهان شیعه از مهمترین محورهای اهمیت کتاب نقش اجتماعی فقیهان شیعی در ایران و عراق اثر دکتر مهدیه مهدوی کنی است.
حمله ویرانگر مغول به سرزمینهای شرق اسلامی که ایران و عراق بخش اصلی آن بود و دوران پرآشوب پس از آن، جامعه اسلامی را با چالشهایی عمیق، سخت و همه جانبه در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی اندیشهای رو به رو ساخت. خروج از این وضعیت به کندی و آهستگی و با نقش آفرینی گروههای مختلف اثرگذار بر مردم صورت گرفت و در این میان نقش فقیهان شیعه بسیار ممتاز بود. بررسی سهم فقیهان شیعه در برونرفت ایرانیان از شرایط تلخ و سخت آن روزگار، به سوی فهم و چگونگی سازوکار اثرگذاری اجتماعی فقها، به عنوان شاخصترین گروه از علمای اسلامی، دریچهای عام میگشاید و این موضوعی است که به بررسی آن در همه ادوار گذشته تمدنی خود پس از گرویدن به اسلام بدان نیاز داریم.
ﺑﯽﺗﺪﺑﯿﺮی آﺧﺮﯾﻦ ﺧﻠﻔﺎی ﻋﺒﺎﺳﯽ و ﺣﻤﻼت ﻣﻐﻮل از ﺳﻮی ﺷﺮق ﺗﺎ ﺑﻐﺪاد (ﻣﺮﮐﺰﺧﻼﻓﺖ) ﺳﺮاﻧﺠﺎﻣﯽ ﺟﺰ رﮐﻮد، ﻧﺎاﻣﯿﺪی، واﭘﺲﮔﺮاﯾﯽ و روزﮔﺎر دﺷﻮار ﻗﺮون ﻫﻔﺘﻢ و ﻫﺸﺘﻢ ﻫﺠﺮی در ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎی ﺷﺮق اﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮای ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮﺟﺎی ﻧﮕﺬاﺷﺖ، اﻣّﺎ ﺣﻀﻮر ﻋﺎﻟﻤﺎنِ ﺑﺎﮐﯿﺎﺳﺖ، ﻣﻬﺬب و ﻋﺎرف در اﯾﻦ دوره و ﻣﺮوری ﮐﻮﺗﺎه ﺑﺮ ﮐﺘﺐ ﻣﻮﺳﻮﻋﻪ، رﺟﺎل ﯾﺎ ﻃﺒﻘﺎت ﻓﻘﻬﺎ و ﻣﺸﺎﻫﺪه اﺳﺎﻣﯽ ﺑﯿﺶ از دوﯾﺴﺖ ﻧﻔﺮ ﻓﻘﯿﻪ ﻧﺎمآور ﺷﯿﻌﻪ در اﯾﻦ ﻋﺼﺮ، اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶ را ﭘﯿﺶ ﻣﯽآورد ﮐﻪ اﯾﺸﺎن در ﺑﺮاﺑﺮ ﻣﺸﮑﻼت ﻣﺮدم و ﺟﺎﻣﻌﮥ ﺧﻮد ﭼﻪ اﻗﺪام، ﻣﻮﺿﻊ و ﻋﻤﻠﮑﺮدی داﺷﺘﻨﺪ؟ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻋﺒﺎرﺗﯽ ﺣﻀﻮر اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻓﻘﯿﻬﺎن ﺷﯿﻌﻪ در ﻗﺮنﻫﺎی ﻫﻔﺘﻢ و ﻫﺸﺘﻢ ﻫﺠﺮی در ﺳﺮزﻣﯿﻦ اﯾﺮان وﻋﺮاق ﭼﻘﺪر ﻧﻘﺶآﻓﺮﯾﻦ و اﺛﺮﮔﺬار ﺑﻮد؟ در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ، ﻧﺎﮔﺰﯾﺮ ﺑﺎﯾﺪ اوﺿﺎع و ﺷﺮاﯾﻂ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺮدم در اﯾﻦ ﺳﺮزﻣﯿﻦﻫﺎ و آن روزﮔﺎر ﺑﺮرﺳﯽ ﺷﻮد ﺗﺎ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﺤﻘﻘﺎﻧﻪای ﺑﻪ اﯾﻦ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎ داده ﺷﻮد: ﻓﻘﯿﻬﺎن در اﯾﻦ دو ﻗﺮن ﭼﻪ ﺗﻼﺷﯽ در ﺟﻬﺖ اﻧﺴﺠﺎم و وﺣﺪت اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و رﻓﻊ ﺗﻨﺶﻫﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ داﺷﺘﻨﺪ؟ اﯾﺸﺎن ﺑﺮای اﯾﺠﺎد روﺣﯿﮥ ﺗﻼش و ﻧﺸﺎط و اﻣﯿﺪ در اﻣﺖ اﺳﻼﻣﯽ، ﺑﻪوﯾﮋه ﺷﯿﻌﯿﺎن، ﭼﻪ اﻗﺪاﻣﺎﺗﯽ اﻧﺠﺎم دادﻧﺪ؟ ﺗﻌﺎﻣﻞ اﯾﻦ ﻋﺎﻟﻤﺎن ﻣﺪﺑﺮ و ﺑﺎﻧﻔﻮذ ﺑﺎ ﺧﻠﻔﺎ و ﺳﻼﻃﯿﻦ ﺑﺮای ﻣﺮدم اﯾﻦ ﻋﺼﺮ ﭼﻪ رهآوردی داﺷﺖ؟
از ﮔﺰارشﻫﺎ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺣﺎﮐﻤﺎن ﻣﻐﻮل اﺳﺒﺎب ﻗﺪرتﮔﯿﺮی ﺷﯿﻌﻪ، ﺑﻪوﯾﮋه، اﯾﺮاﻧﯿﺎن در دﺳﺘﮕﺎه ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﻐﻮل ﺷﺪه اﺳﺖ. اﻗﺪاﻣﺎت داﻧﺸﻤﻨﺪان ﺻﺎﺣﺐﻧﻔﻮذی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻮاﺟﻪ ﻧﺼﯿﺮ ﻃﻮﺳﯽ و اﺑﻦﻋﻠﻘﻤﯽ در ﺳﺎلﻫﺎی اﺑﺘﺪاﯾﯽ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻣﻐﻮل در ﺗﺴﻬﯿﻞ و ﮔﺴﺘﺮش ﻣﮑﺘﺐ ﺗﺸﯿﻊ و اﻫﺘﻤﺎم ﺑﻪ اﻣﺮ ﻋﻠﻢ و ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ داﻧﺸﻤﻨﺪان ﻣﺆﺛﺮ ﺑﻮد و ﺑﺎﻋﺚ رﺷﺪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ و ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﺷﯿﻌﻪ ﮔﺸﺖ،اﻣﺎ ﺑﺎ ﮔﺬﺷﺖ زﻣﺎن، ﺗﻬﺎﺟﻢ ﻣﻐﻮﻻن ﻓﺼﻞ ﺟﺪﯾﺪی در ﺗﺎرﯾﺦ ﮔﺸﻮد و ﭘﺎﯾﮥ ﺗﺤﻮﻻت اﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎدی و ﻣﻌﻨﻮی ﺷﺪ. ﻓﺮﻫﻨﮓ و اﻋﺘﻘﺎدات دﯾﻨﯽ ﻣﺮدم آﺳﯿﺐ دﯾﺪ و ﺗﺸﮑﯿﻼت اﻗﺘﺼﺎدی ﻣﻤﻠﮑﺖ دﭼﺎر ﺗﺰﻟﺰل و اﻧﺤﻄﺎط ﺷﺪ. اﺻﻼﺣﺎت ﻏﺎزاﻧﯽ در ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ اﺣﮑﺎم و ﻗﻮاﻧﯿﻦ اﻟﻬﯽ ﻗﺮآن و ﺳﻨﺖ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و در ﻧﻈﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻗﻀﺎﯾﯽ و اﻗﺘﺼﺎدی ﺑﻨﺎﺑﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻣﻐﻮﻟﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﺟﺪی ﭘﺪﯾﺪار ﺷﺪ. ﻣﺮدم در اﯾﻦ ﺟﻮ ﺳﯿﺎه دﭼﺎر ﻓﺴﺎد، آزﻣﻨﺪی و دﻧﯿﺎﭘﺮﺳﺘﯽ ﺑﻮدﻧﺪ. اﺧﺘﻨﺎق ﻧﺎﺷﯽ از ﻗﺘﻞﻋﺎمﻫﺎ و ﺧﻮﻧﺮﯾﺰیﻫﺎی ﭘﯽدرﭘﯽ، ﺗﻌﺪی ﺑﻪ ﺟﺎن، ﻣﺎل، ﻧﻮاﻣﯿﺲ ﻣﺮدم ﺑﯽﭘﻨﺎه و ﻣﻈﻠﻮم، ﺗﺮوﯾﺞ ﻓﺴﺎد اﺧﻼﻗﯽ و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، و روﻧﻖ ﺑﺎزار ﺗﺰوﯾﺮ و دروغ و ﻣﻨﮑﺮ اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺮدم را ﺷﺪﯾﺪاً ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯽﮐﺮد.
در اﯾﻦ دو ﻗﺮن، ﺣﻠﻪ، از ﺷﻬﺮﻫﺎی ﺟﻨﻮب ﻋﺮاق، ﻣﺮﮐﺰ ﻓﻘﻪ و ﻓﻘﺎﻫﺖ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮد و ﻓﻘﯿﻬﺎن ﺑﺴﯿﺎری در آن درﺧﺸﯿﺪﻧﺪ و ﻇﻬﻮر ﮐﺮدﻧﺪ، ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺮای ﺑﻌﻀﯽ از آﻧﺎن ﻫﻨﻮز ﺑﺪﯾﻞ وﻧﻈﯿﺮی ﻧﺘﻮان ﯾﺎﻓﺖ. ﭼﻬﺎر ﻃﺎﯾﻔﻪ در ﺣﻠﻪ ﻓﻘﻪ ﺷﯿﻌﻪ را ﺑﻪ دﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و از ﻣﯿﺎن ﻫﺮﯾﮏ ﻓﻘﯿﻬﺎن ﺑﺮﺟﺴﺘﻪای ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ: ﻃﺎﯾﻔﮥ آل ﻧﻤﺎ، ﻃﺎﯾﻔﮥ آل ﻃﺎووس، ﻃﺎﯾﻔﮥ ﻫﺬﻟﯽ، ﻃﺎﯾﻔﮥ اﺳﺪی. ﺗﻌﺪد ﻓﻘﯿﻬﺎن ﺷﯿﻌﻪ در اﯾﻦ دوره ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪۀ ﺿﺮورت و اﻗﺒﺎل، ﻏﻮر و ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ در اﯾﻦ ﻋﻠﻢ اﺳﺖ.