کتاب خانه پلاک بیست و نه با گردآوری محمدحسین فروغی و حسین ابراهیمی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. خانه پلاک 29 یک روز محل زندگی علامه طباطبایی بود که در اختیار یکی از شاگردانش به نام شیخ حسن نوری همدانی قرار گرفته بود؛ اما این خانه تنها محل زندگی شیخ حسن و خانوادهاش نبود.
بلکه مَسکن تعداد زیادی از نوجوانان و جوانانی بود که در روزهای پایانی هفته برای تمرین تئاتر، سرود، فن سخنرانی و گفت و شنود درباره معارف دینی دور هم جمع میشدند.
ما خانوادهی شناختهشدهای در تبریز هستیم. خانوادهی ما در آنجا بست داشتند: یعنی اگر کسی به محلّهی امیرخیز پناه میبرد، حکومت حقّ تعدی به او نداشت. بههمین دلیل، ستارخان و باقرخان از ترس حکومت و به توپ بستن فراری شده و به خانوادهی شالچی پناه بردند. خانوادهی بسیار متموّل و ثروتمندی هم بودیم. پدر من میرزا عبدالله شالچی بنیانگذار قرائت قرآن در ایران است.
در آن زمان، قرائت قرآن به این شکل علمی امروز رایج نبود و ایشان آن را از مصر میآورد. چون تاجر بود و رفتوآمد داشت. به خیلی از نقاط دنیا رفتهبود. پدرم جزء مجاهدین بود و از مدافعان شیخ فضلالله نوریِ مشروعهخواه. شبی که من دستگیر شدم، تلاش کرد اسلحهای را که آن زمان در خانه داشت از بین ببرد. ایشان شاگرد عرفان میرزا جوادآقا ملکی تبریزی بود.