کتاب چه کسی؟ نوشته جوف اسمارت و رندی استریت است که توسط سیدعلیرضا عظیمی پور ترجمه شده است.
اشتباهات در انتخاب «چه کسی؟» متداول است. کارشناسان مدیریت، تخمین زدهاند که میزان موفقیت مدیران در استخدام افراد پنجاه درصد است. فقط به زمان و انرژی بیاندیشید که نه تنها از شما بلکه از همه افراد سازمان به هدر رفته است. آن چه اکثر مدیران از آن آگاه نیستند این است که مشکلات مربوط به انتخاب صحیح «چه کسی» قابل پیشگیری است. هدف این کتاب ارائه یک راه حل برای مشکل شماست تا قادر به اتخاذ تصمیمات بهتری در انتخاب «چه کسی؟» باشید و بتوانید بهترین مدیران را برای سازمانتان انتخاب کنید.
«چه کسی؟» اولین دغدغه شماست. «چگونه» در اولویت بعدی قرار دارد. «چگونه» به استراتژیهایی که شما انتخاب میکنید، محصولات و خدماتی که عرضه میکنید و فرایندهایی که بهکار میگیرید، اشاره دارد. شما میتوانید همه زمان و موقعیت شغلی خود را صرف حل میلیونها مشکل کنید که «چگونه» بر سر راه کسبوکار شما قرار میگیرد. این همان کاری است که بیشتر مدیران انجام میدهند.
متأسفانه تمرکز صرف بر روی «چگونه» بدان معناست که شما همچنان متحمل فشار و اضطراب باشید و کمتر از میزان مطلوب و حد انتظار درآمد داشته و زمان کافی برای انجام کارهای موردنظر خود را نیز در اختیار نداشته باشید. مگر آنکه تصمیم بگیرید از همین امروز به مسئله «چه کسی» توجه کنید. «چه کسی؟» به افرادی اشاره دارد که برای اتخاذ تصمیم «چگونه» از آنها استفاده میکنید. «چه کسی» بخش فروش شما را اداره میکند؟ «چه کسی» محصولات شما را تولید میکند؟ «چه کسی» سازمان شما را اداره میکند؟ «چه کسی» هم میتواند معجزهآفرین و هم میتواند سرآغاز «مشکل» باشد.
چرا برخی از مدیران اجرایی که خود باهوش و بااستعداد هستند در شناسایی افراد مناسب و شایسته برای تیمشان با مشکل مواجه می شوند؟ استیوکر، متخصص افسانهای مدیریت که کروتون ویل را برای جک ولش در جنرالالکتریک ساخت و به تازگی به عنوان مدیرعامل گلدمن ساچز منصوب شده است، پاسخ سادهای برای این پرسش دارد: «مدیرانی که با روشهای مؤثر مصاحبه و استخدام آشنا نیستند، تصور میکنند آن دسته از مدیرانی که میتوانند غریبهای را استخدام نمایند، دارای نیروی خارقالعادهای هستند. »
تجربه و پژوهشهای ما هم مؤید حقیقت فوق است. جالب است در عصری که فرایندهای مدیریتی مطالعه و تدوین میشوند، افراد در روند استخدام همچنان یک نگرش سازمانیافته را مورد استفاده قرار نمیدهند. روندی که طی آن، شکلگیری یک سازمان آغاز میشود! مدیران روشهای مطلوب خود را به کار میبرند و حتی زمانی که مدارک و شواهد حاکی از ناکارآمدی و بیاثری روشهای آنهاست، باز هم این کار را ادامه میدهند.