کتاب کوچک خرد نوشته کوثر دارابی توسط انتشارات متخصصان منتشر شده است.
روزهایی را می گذراندم که آن چه از دستم برمی آمد با آن چه دلم می خواست منافات داشت تا اولین بوسه که نخستین گل بر سر شاخه درخت زندگی ام شد. آن هنگام که عشق مرا فراخواند گرچه راهی سخت و پرفرازونشیب در پیش رویم قرار داشت، از آن پیروی کردم و در یک لحظه به وجود آمدم من در همان لحظه خدا را دیدم، می دانم که اگر همان لحظه او را نمی دیدم طی سال ها و نسل ها بعد هم نمی توانستم.در رنجی که میبردم شکوه و عظمت بسیاری نهفته بود. نه تنها در زخمهای من بلکه در اعماق طبیعت نیز درد وجود دارد. با خود میگفتم به تغییر فصلها نگاه کن کوهها و رودها ظاهری دگرگون مییابند. انسان هم در گذر عمرش با تجربیات و احساسات خود تحول پیدا میکند. طبیعت و انسان هر دو درد میکشند. من میدانستم در دل هر زمستان طپشی از بهار و در پی پوشش سیاه شب لبخندی از طلوع نمایان میشود. اگر میکوشید تا زندگی را در بیرون از خود بیابید، کاری عبث و بیهوده انجام میدهید. چراکه هرآنچه میجویید در درون شماست. پس هرآنچه در خلقت است در درون شماست و هرآنچه در درون شماست در خلقت نیز هست.