کتاب «رمزگشایی از عشق» نوشته استفان داچ و ترجمه لیلا خلج با همکاری آمنه جعفریخورشیدی میباشد که در انتشارات متخصصان به چاپ رسیده است.
همهی ما نهتنها خواهان عشق هستیم، بلکه برای رشد و شکوفایی و بقایمان نیز به عشق نیاز داریم، اما بااینوجود، انسانهای بیشماری تشنهی دریافت عشق بوده و از ناتوانی خود برای برخورداری از عشق مأیوس و مستأصل گشتهاند. استفان داچ، مسیر واضح و روشنی برای ورود عشق بیشتر به زندگیهایمان به ما نشان میدهد. چنانچه استفان توصیف میکند، عشق یک عامل تغذیهکننده است و ما همانقدر به عشق نیاز داریم که به آبوهوا و غذا. وقتی شما کسی را دوست دارید، قطعاً نمیخواهید او را از هوایی که تنفس میکنند، محروم کنید. پس چرا باید بخواهید او را از عشق خودتان محروم کنید؟ دلایل متعددی وجود دارد که انسانها یکدیگر را از عشق محروم میکنند، اما اکثر آنها میخواهند از تجربهی درد و رنج دوری کنند. استفان داچ در کتاب «رمزگشایی از عشق»، به ما میآموزد که عشق چیست، چگونه به ورای ترسهایمان برویم و چگونه آگاهانه عشق بلاشرط به دیگران را انتخاب کنیم. داشتن بینش بهمنزلهی تابلوی راهنمای این مسیر است. استفان ما را برای تعریف و خلق بینش برای برقراری یک رابطه، مبتنی بر عشق بلاشرط، با مخاطب ارتباطمان، هدایت میکند. پس با تلاش و پشتکار و در همراهی باهم، قدم در این مسیر نویدبخش میگذاریم.
دو نفر در آجرچینی یک بنا با هم کار میکردند. یکی از آنها غرغرکنان و با حالتی عصبی کار میکرد؛ درحالیکه دیگری خیلی آرام و متین و با زمزمهای زیر لب مشغول کار بود. عابری توجهش به آن دو نفر جلب شد و دید که چطور آن دو یک کار را آنقدر متفاوت از یکدیگر انجام میدادند؟ عابر از آنها پرسید: دارید چه کار میکنید؟ کارگر خشمگین: این چه سؤال احمقانهایست! میبینی که! دارم آجرها را میچینم! و کارگر دیگر با لبخندی بر لب: من دارم یک بنای باشکوه میسازم…
آنچه از این داستان استنباط میشود، این است که داشتن «بینش»، تجربه و برداشت هر فرد از دنیا را متفاوت میکند. قدرت پیام استفان به ما نیز در همین نکته است. او به روشی بسیار کاربردی و صمیمانه، طرح و نقشهای کلی از بینش نسبت به عشق بلاشرط، همراه با دستورالعملهای ویژه و کاربردی برای ساخت بنای باشکوه عشق ارائه میدهد.
من و استفان اولینبار زمانی باهم آشنا شدیم که بهعنوان رواندرمانگر در برنامهی شوی رادیوییمان حضور یافتیم و من بلافاصله تحتتأثیر هوش و دانایی، نشاط و سرزندگی و شور و اشتیاق و انگیزهی وی برای آموزش ماهیت حقیقی عشق به مردم قرار گرفتم. باتوجهبه اینکه استفان نیز اهل مجارستان است، من با او از تبار مجاری خودم نیز ارتباط برقرار کردم. اکثر اعضای خانواده او به دست نازیها به قتل رسیدند و سپس استفان و والدینش از دست کمونیستها گریختند. من همسر وی، السا، را نیز ملاقات کردم و میتوان گفت، صاحب خانوادهی دیگری شدم. همراه همسرم، اسنپس، ما ساعتهای لذتبخش طولانیای را به مکالماتی هیجانانگیز دربارهی تئوری خلق عشق بلاشرط استفان میپرداختیم. درطول سالیان سال، من شاهد بودهام که چگونه استفان تئوری چهاروجهی آگاهی، بینش، مکالمه و رفتار مبتنی بر عشق بلاشرط را برای زوجها و افراد دیگر به کار بسته و نتایج بسیار موفقیتآمیزی نیز کسب کرده است.
در سال 2013، باربارا ال. فردریکسون (Barbara L.Fredrickson) گواه علمی در راستای اثبات تئوری استفان را در کتاب خود به نام «عشق 2.0» (love 2.0) ارائه کرد و در همان زمان بود که استفان توانست آخرین آجر بنای باشکوه خود را بچیند. در کتاب «رمزگشایی از عشق»، استفان بهنحوی عالی به ما نشان میدهد که چگونه این بنای باشکوه را معماری کرده و نوید از عشقی حقیقی و ماندگار داده و نیز لذت تجربهی آن را به شما ارائه میدهد.
میل به دانستن و یادگیری پیام دریافت و ارائهی عشق از دیدگاه استفان، زمانی بیشتر میشود که به گذشته و تراژدی دردناک زندگی وی مینگریم.