کتاب ما والدین بچه شیعه هستیم راهنمایی کوتاه و کاربردی در تربیت مذهبی خردسالان امروز است. امروزه در کشورمان ادبیات کودک بخش بزرگی از بازار نشر را از آن خود کرده است. تا حدی که در نمایشگاههای کتاب، وجود سالنهای متعدد کتابهای کودک و هزاران عنوان کتاب در این زمینه طبیعی است.
حتی در کنار آن کتابهایی برای والدین و مربیان با عنوانهای تربیتی و روانشناسی و… جایگاه خوبی پیدا کرده است. در سبکهای تربیتی متداول امروز، جایگاه انسان بهعنوان ناظر بر چگونگی تربیت فرزندان تعریف میشود که منجر به تربیت انسان معاصر گشته است. درحالی که در شیوه تربیت اسلامی، فرزندان اماناتی نزد والدین هستند و خداوند ناظر بر عملکرد تربیتی آنهاست و باید در قیامت در برابر خداوند پاسخگو باشند. این سبک تربیتی براساس توحید مداری و ولایت ائمه است، درحالی که در سایر الگوهای تربیتی هدف اصلی، مهارتهاست، کنترل و اجتماعی کردن فرزندان اصل بوده و به تربیت دینی فرزندان توجهی نمیشود. در گفتار سعی شده است ضمن تعریف کاربردی از «تربیت دینی کودک» با محوریت تربیت کودک زیر ۷ سال در تشیع، به اهمیت و وجوه این موضوع اشاره شود و چالشها و تفاوتهای این حوزه در حد خلاصه سنجیده شود. این تفاوتها بیشتر به ماهیت نگاه اومانیستی و نگاه دینی و التقاط ایجاد شده در عصر معاصر باز میگردد.
میتوان برای مطالعه بیشتر مفاهیم پایه و تعاریف موجود بهخصوص مفهوم اومانیسم دینی، به کتاب «خدای انسانگونه» مراجعه نمود. برای عبارت سهل و ممتنع «تربیت دینی کودک» تعاریف مختلفی ناشی از نوع نگاه به مقوله دین موجود است، مثلاً برخی از نظریهپردازان مسلمان کشور معتقدند تربیت دینی کودک به معنای تربیت بُعد دینی کودک است. یعنی؛ مجموعه اعمال عمدی که با هدفِ آموزش گزارههای اعتقادی یک دین، و پرورش ایمان و التزام عملی به آن آموزهها صورت میگیرد. کتاب ما والدین بچه شیعه هستیم را به کسانی که دغدغهٔ تربیت دینی کودکان خود را دارند پیشنهاد میکنیم این کتاب را بخوانند.
تربیت دینی، هم حق کودک و هم وظیفه والدین است، هم سعادت او را تضمین می کند و هم می تواند نجات بخش والدین باشد. امام سجاد(ع) در خواستهای بسیار زیبا، از خدا می خواهد فرزندانش با تربیت الهی، بالنده شوند. تربیتی که امام مسئلت میکند، شامل انواع تربیت ظاهری و باطنی است. یعنی ایشان می گوید: هم خَلق آن ها و هم خُلق ایشان را تربیت کن. حضرت در اینجا، تأکید را بر کلمۀ «صِغَر » میگذارد و می گوید: «وَ رَبّ لِی صَغِیرَهُمْ ».
دلیل، این است که تربیت فرزندان را باید در خردسالیِ ایشان بنیان افکند. از آموزه های روانشناسی امروز نیز بر می آید که در 7 سال نخست زندگی، عواطف و احساسات، پایه ها و زیربنای شخصیت آینده کودک را تشکیل میدهد که حب و بغض الهی به عنوان اساس دینداری می تواند نقش بسیار مؤثری در ساختار نظام فکری و زندگی فرد ایفا کند تا جایی که اگر چنانچه از ابتدای دوران زندگی این شاخصه ها در نهاد فرد، به درستی نهادینه نشده باشد چه بسا استقرار آن در آینده به سادگی مقدور نباشد.