رهنمای ما جلد سوم مجموعه کتابهای زمان و منتظران، زیر نظر دکتر عبدالحسین فخاری است. طرحواره زمان و منتظران، در پاسخ به یک نیاز پدید آمده است: بیان امروزی باورهای بنیادین. مباحث اعتقادی در طول قرنها و سالیان، تغییر نمیکند؛ اما متناسب با هر زمان و به بیان ویژهٔ همان دوران نیاز دارد که عالمان در زمانهای گوناگون تلاشهایی در طرح آن مباحث متناسب با زمان خویش، داشتهاند. نویسندگان این مجموعه با بیانی ساده، روان، داستانگونه و گفتگو محور، مباحث مختلف اعتقادی را برای مخاطب جوان مطرح کردهاند. هر کتاب شامل چهل موضوع است که مهمترین سرفصلهای طرح شده در عنوان کتاب را پوشش میدهد.
دفتر سوم مجموعه زمان و منتظران با عنوان رهنمای ما به موضوع امامت میپردازد. اول موضوع تداوم رهبری پس از نبوت را مطرح میکند و بعد از آن ضرورت شناخت امام با معرفی ویژگیهایش ارائه میشود و سپس سیر تاریخی خلافت و امامت پس از پیامبر (ص) پی گرفته میشود.
معرفی یکایک امامان از امام علیبنابیطالب (ع) تا حضرت صاحب الزمان (عج) هر کدام در یک عنوان با توجه به القاب آن بزرگواران زینتبخش قسمت دیگری از این کتاب است.
پس از شناخت پیشوایان دین، پانزده عنوان دیگر به مباحث دوران غیبت، وظایف مرزبانان، علائم ظهور و ارتباط تنگاتنگ منتظران با امام از طریق توسل و تمسک دائمی به آن حجتها و خلفای الهی بهویژه امام عصر (عج) اختصاص یافته است.
دومین امام بعد از امیرالمؤمنین (ع)، فرزندش حسن ملقب به مجتبی، نواده بزرگ پیامبر از دخترش سیده بانوان جهان حضرت فاطمه زهرا (س) بود. امامت او و برادرش حسین را پیامبر از قبل با این عبارت تثبیت فرموده بود: حسن و حسین دو امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند و آنها سرور جوانان بهشتند (الحسن و الحسین امامان، قاما او قعدا و سیدا شباب اهل الجنة). او بسیار مورد علاقه پیامبر بود و هفت سال از عمر خود را با ایشان همراه بود و در بیعت رضوان و ماجرای مباهله با مسیحیان نجران حضور داشت. او در شورشهای اواخر خلافت عثمان، بهدستور امیرالمؤمنین (ع) به محافظت از خانه خلیفه پرداخت و بنابر نقلی، در آن ماجرا زخمی شد. در دوره خلافت پدر همراه او به کوفه رفت و در جنگهای جمل و صفین از فرماندهان سپاه بود. آن حضرت در ۲۱ ماه مبارک رمضان سال ۴۰ هجری، پس از شهادت امیرالمؤمنین (ع) به امامت رسید و در همان روز بیش از چهلهزار نفر با او برای خلافت بیعت کردند...
گفت: صلح امام با معاویه، برای بسیاری سؤال برانگیز شده؛ تحلیل شما چیست؟ گفتم: باید تحلیل درستی از وقایع آن روز داشته باشیم: معاویه پس از بیعت مسلمین با امام؛ از پذیرش خلافت امام سرپیچی نمود و با لشکری از شام بهسوی عراق حرکت کرد. امام مجتبی (ع) سپاهی به فرماندهی عبیداللهبنعباس به سمت معاویه فرستاد و خود به همراه یک گروه دیگر به ساباط رفت. معاویه تلاش کرد با طرح شایعاتی میان سپاهیان امام حسن (ع)، زمینه را برای برقراری صلح فراهم کند. در این شرایط، امام حسن مورد سوءقصد یکی از خوارج قرار گرفت و زخمی شد و برای مداوا به مدائن انتقال یافت. همزمان، گروهی از سران کوفه به معاویه نامه نوشتند و قول دادند حسنبنعلی را به وی تسلیم کنند یا به قتل برسانند. معاویه نیز نامههای کوفیان را برای امام فرستاد و پیشنهاد صلح داد. امام مجتبی (ع) بهخاطر خیانت کارگزاران و نبود یاور، صلح را پذیرفت به این شرط که معاویه بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) عمل نماید و برای خود جانشین تعیین نکند و همه مردم از جمله شیعیان علی (ع) در امنیت باشند...