کتاب ژاکتی برای ایلیا نوشتهٔ جمالالدین اکرمی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
ژاکتی برای ایلیا داستان پسر بچهای است که روزهایش را در مدرسه و مزرعه پنبه میگذراند. ایلیا هر روز سعی میکند مادر بزرگش را با هدیههای عجیب و غریب خوشحال کند. یک روز غریبهای سراغ مادربزرگ میآید تا او را با خود به سرزمینی ناشناخته ببرد و اندوه و جدایی ایلیا از مادربزرگ او را به این فکر میاندازد که راهی برای نگه داشتن مادربزرگ پیدا کند.
فقط یک لحظه در زندگی ایلیا بود که با لحظههای دیگر فرق داشت. آن هم زمانی بود که از مدرسه برمیگشت و در خانه را با آرنجش هل میداد ،میآمد توی حیاط و روبهروی پنجرهی مادربزرگ داد میزد: «سلام مادربزرگ، ببین امروز برایت چی آوردهام!»