کتاب دل من هیچ (چاپی و pdf)

معرفی کتاب دل من هیچ

کتاب دل من هیچ عاشقانه‌ای از شهید اسدالله پازوکی است که با روایت همسر شهید پازوکی به چاپ رسیده است. اسدالله پازوکی فرمانده محور لشگر محمد رسول الله در سال ۶۴ و در عملیات والفجر ۸ در منطقه فاو بر اثر ترکش خمپاره و در سن ۲۸ سالگی به شهادت رسید که پیکر این شهید والامقام در شهرستان ورامین به خاک سپرده شده است.

گزیده کتاب دل من هیچ

آن روزها حسابی بی قرار شده بودم. مدام یاد خانم شهید ترابیان می افتادم. دو تا بچه داشت درست مثل خودم. خیلی گریه می کردم. مدام زمزمه ای تو گوشم می آمد که نکند اسداللّه به آرزویش برسد. نکند اینبار نوبت من و بچه هایم شود. نکند...

صبح خیلی زود بود و هوا گرگ و میش. زنگ در را زدند. پرده را کنار زدم. آقای دستواره آمده بود دنبال اسداللّه. لباس هایش را پوشید. خواست که برود، دولا شد بچه ها را ببوسد؛ اما نبوسید. دلیلش را نفهمیدم. بعد هم رو کرد به من که کارهایتان را بکنید. آماده باشید آخر هفته بعد می آیم دنبالتان برویم تهران. پایش را که از در گذاشت بیرون. دویدم سمت در. صدایش زدم:
- کوله پشتیات؟
- لازمش ندارم.
همیشه با خودش میبرد. چند تا لباس و یک چفیه. این بار نبرد. چرایش را نفهمیدم. همین که رفتی فهمیدم اسداللّه. ته دلم خالی شد. دویدم سمت پنجره، پرده را کنار زدم. سوار ماشین شدی و رفتی. نگاهم همراه تو تا پیچ جاده آمد.