کتاب بزرگ های فراموش شده تهیه و تولید شده توسط ادارۀ تولیدات فرهنگی است که توسط انتشارات زائر رضوی منتشر شده است. کتاب بزرگ های فراموش شده ویژه ماه مبارک رمضان است و شامل آیاتی از کلام الله وحی، فرازهایی از نهج البلاغه امیرالمومنین علی(ع) و صحیفه سجادیه است.
پدرم کشاورزی ساده بود. سواد چندانی هم نداشت؛ ولی از پامنبری های همیشگی شیخ حسین بود. پدرم معلم اخلاقی بود برای خودش! من همیشه همراه پدرم بودم و در کار کشاورزی کمکش می کردم. روزی، همینطور که بیل میزدم، گفتم: «این خورشید هم که صاف توی چشم ماست! » پدرم خندید و گفت: «اینقدر آدما هستن که پول میدن تا یک ساعت آفتاب بخورند! » کمرش را صاف کرد و دوباره خندید و گفت: «باز خدا رو شکر که پلک چشمت سالمه و وقتی خورشید چشمت رو اذیت کنه، بسته می شه.
اگه کرکرهاش خراب بود، خوب بود؟! » با تعجب گفتم: «کرکره اش؟! » تازه متوجه معنی حرفش شدم و من هم زدم زیر خنده. یادم هست روزی، مَشتی به پسر ننه هاجر گفته بود: «توی شکم همه مون یک کارخونه ست و همین که صدای کارکردن این کارخونه رو نمی شنویم، خودش یک نعمته و باید شکرش کنیم.» همیشه همینطور ساده و عمیق به نعمت های خدا نگاه می کرد. عصرها نوه ها و بچه ها دورش جمع می شدند و او برایشان قصه می گفت. این قدر نعمت های خدا را ساده برای بچه ها توضیح می داد که هیچ فیلسوفی نمی توانست اینطوری بگوید.