کتاب مناظره هایی در باب علم دینی مشتمل بر متن چهار مناظرة مجزا دربارة علم دینی میباشد که طی دهة 1380 با حضور اساتید فن دکتر «علیپایا»، دکتر «علیرضا صادقزاده»، دکتر «جمیله علمالهدی»، دکتر «مهدی علیپور»، دکتر «مهدی گلشنی»، دکتر «حاتم قادری»، استاد «مصطفی کلیان»، حجتالاسلام «سیدمهدی میرباقری»، «حجتالاسلام «سیدعباس نبوی» و حجتالاسلام «احمد واعظی» صورت گرفته است. گفتوگوی نخست دربارة ماهیت سیاسی و ایدئولوژی علم دینی در دانشگاه اسلامی، گفت و گوی دوم دربارة امکان و چگونگی علم دینی، گفتوگوی سوم دربارة نقد و بررسی کتاب هویت علم دینی و گفتوگوی چهارم دربارة ملاک دینی بودن علوم دینی میباشد.
حال من از نگاه جامعه شناختی م یخواهم طوری وارد بحث بشوم که گویا هیچ پیش فرضی ندارم. البته نمی دانم در این کار آن قدر زرنگ هستم که هیچ پیش فرضی نگیرم یا نه. در آن مباحثه ای که با دوستان داشتیم، من عرض کردم که تمام گزاره هایی که به کار می بریم را به صورت قضیة کلیه در نیاورید، و بگویید این امر را یافته اید یا معمولاً این گونه است و یا اکثراً.
منتهی به یک نتیجه گیری کلیت نگرانه نکنید. با این نگاه من این طوری عرض می کنم که فرض را بر این م یگیرم که آنچه از دین استنباط شده و یا می تواند استنباط شود، در میان این کتاب ها هم نوشته شده، بحث های زیادی است که قلم و دین را در گستره ای بسیار وسیع یا تنگی مطرح کرده است. حالا بنده هم به یک نفر بگویم که چنین چیزی وجود ندارد و یا آن تعبیری که آقای ملکیان فرمودند که آیا دین در مقام بیان بوده یا نبوده، آن شخصی که آمده این کتاب را نوشته، فکر کرده دین در مقام بیان بوده و استنباطی کرده و کتابش را نوشته و نظریه خودش را شکل داده است.