بازگشت به هویت انقلاب کبیر اسلامی ایران تجلّی تمام تفوّق امر معنا بر امر ماده است. تنها انقلابی که در قرون اخیر حکایت از پیروزی و نصرت فرهنگ بر اقتصاد دارد. ماهیّت انقلاب اسلامی از حیث نظری و عملی پیشنمایشی برای شکست نظم تمدّنی غرب محسوب میشود و از این حیث هم هویّت میسازد و هم هویّتهای پیشین را که مبتنی بر سوژه انگاری انسانِ اومانیست است به ورطۀ نابودی میکشد.
انقلاب اسلامی ایران به رهبری ولایتفقیه مدل نوینی را در باب امکان ادراک و عمل انسانی در طول ادراک و ارادۀ خداوندی طرح کرده و منجر به دگرگونی تئوری پردازیهای مقولۀ انقلاب و تغییر معنا دار آنها به توجه به عامل معنویّت در امکان انقلاب شده است. انقلاب اسلامی ایران بیش از آنکه انقلاب در فرم باشد انقلابی در معنا و عناصر گفتمانی است. کارکرد اصلی انقلاب در این نوع تولید معانی جدید برای الفاظ و مفصلبندی آنها بر اساس آرمانی الهی و معنوی است.
کشف حقایقی چون مبارزۀ دائمی مستضعفین در برابر مستکبرین، هویّت نوین اسلام انقلابی در برابر نظم تمدّن غرب، آزادی معنوی، عدالت جهانی و… همه از نظام معنایی خبر میدهد که مقدّمۀ ساخت دنیایی دیگر برای تمام جهان است. ویژگی مهم دیگر انقلاب کبیر اسلامی این است که برای اجرای این معانی بلند در حوزۀ نظر باقی نماند و با تشکیل حکومتی چون جمهوری اسلامی، چالشی عملی را برای همۀ تئوری پردازان و مجریان در عالم فراهم کرد. هژمونی استکبار را به چالش کشید و با ایجاد روح امید در ملّتها مقدّمه ای برای تغییر عالم بر اساس عدالت و قسط بنا نمود. بنابراین به آسودگی میتوان انقلاب اسلامی ایران را مهمترین اتفاقنظری و عملی در طول یک هزاره دانست که به مثابهی پلی برای دوران گذر از حکومت ظلمت به حکومت نور در تمام جهان است.
نقش انقلاب کبیر اسلامی ایران در تکامل و تطور هویت اسلامی در دیالکتیکی از سلب و ایجاب قابل توصیف است که بر اساس آن، در ابتدا با نفی شرایط موجود، زمینه را برای بروز و ظهور واقعی آموزه های دینی فراهم ساخت و پس ازآن، با استقرار جمهوری اسلامی، مفاهیم نوین در هویت اسلامی پدیدار شد.
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی و زمانی به وقوع پیوست که کمتر اندیشمند و تحلیلگری وقوع آن را محتمل می دانست. تفکر مدرنیته که حدود پنجاه سال با پشتوانۀ دولتی در ایران ترویج یافت، در پی آن بود که بن مایه های معرفتی هویت ایرانی را مخدوش سازد و هر دو وجه ایرانی و اسلامی آن را موردحمله قرار دهد. بدون شک در هویت ایرانی، عنصری که یارای مقاومت و از آن مهم تر الهام بخشی را داشت، همان آموزه های وحیانی بود که طی چهارده قرن به تکامل و تطور رسیده بود و تنها نیازمند تفسیر و تأویلی نوین داشت تا با درخششی بهتر ظاهر شود.