کتاب اخلاق تدریس، با استفاده از آیات و روایات، در دو بخش "معرفتی" و "رفتاری" به نیازهای معلم در امر تدریس اشاره میکند. در آغاز مباحثی چون نیت، توکل، حق مداری، حلم و شکیبایی مطرح گردید، سپس مسائلی چون نحوهی لباس پوشیدن، وضعیت مو و سر و صورت، نحوهی سخن گفتن، نگاه کردن و مانند آن بررسی شده است.
«خوشایند هیچ عاقلی نیست که سرمایه های گران قدر و ارزشمندی را که در طول سالیان سال با خون دل خوردن ها و زحمات بسیار به دست آورده است، مفت از دست داده، گرفتار حبط اعمال و خسران عظیم شود و اعمال او هباءً منثوراً گردد.»
آری، تنها در صورت داشتن اخلاص و در سایه ی رضای حضرت باری تعالی است که می توان به هر چیز رسید و صلاح دنیا و آخرت تنها در گرو این صفت والا و ارزشمند است و عقل سلیم حکم می کند که انسان هر چه سریعتر در خصوص نیت خویش دقت نظر نموده، در صورتی که نیازمند اصلاح است، با استمداد از حضرتش، جل جلاله، به اصلاح آن اقدام نماید. برای نمونه به یک مورد از اموری که نشانگر عدم اخلاص در عمل از سوی استاد است اشاره می شود. ممکن است فردی به قصد انجام کار برای رضای باری تعالی وارد عرصه تدریس شود و به زعم خویش هدفش اصلاح و سازندگی نسل جوان و ادای تکلیف الهی باشد؛ اما زمانی که در نیت خود دقت کند، دریابد که هدف او تنها این امر نیست و اموری دیگر نیز در این اقدام او مدخلیت دارد و نیت او تنها انجام کار برای خدا نمی باشد.
مثلا بعضی از اوقات تمایل داریم به جای آنکه به ما «معلم » گفته شود از عنوان «استاد » استفاده شود و این امر موجب لذت ما بوده، آن رامی پسندیم و یا اگر به ما بگویند: «به جای تدریس در دانشگاه، در یک مدرسه و یا دبیرستان تدریس نما » خوشایند ما نیست و شاید آن را کسر شان خود بدانیم. این امر نشانگر آن است که نیت ما در واقع آن امر مذکور نبوده و نمی خواهیم کار را برای خدا انجام دهیم؛ وگرنه نباید فرقی بین تدریس در این مرکز و یا آن مرکز باشد. از این رو شایسته آن است که انسان در نیت خویش بسیار دقیق شده، آن را از هر گونه انگیزه ی غیر الهی و آلوده، پاک و مطهر نماید.