کتاب به چند خیاط ماهر نیازمندیم؛ خاطرات بانوان خیاط یزدی از ایام کرونا است. «به چند خیاط ماهر نیازمندیم» و «نوبت شماست»؛ خاطرات جهادگرانی که رهبری از آنها تقدیر کرد. این کتاب را سمانه سنایی گردآوری کرده است.
به چند خیاط ماهر نیازمندیم، اولین جلد از رده مدافعان سلامت است که سمانه سنایی، تحقیق و ملیحه جهانآرا، زینب کشاورز و اسما مرتضاییراد نیز تدوین آن را برعهده داشتهاند.
ویروس کرونا پدیدهای جهانی و فراگیر است که نظم متعارف زندگی را در بسیاری از نقاط دنیا به هم ریخته است. مردم هر کشوری در مقابله با این بیماری ناشناخته بازخوردی دادند به فراخور جهان بینی و فرهنگ و تجربههای تاریخیشان. هرقدر در فرهنگ جامعهای همیاری، ایثار، جمعگرایی، خداباوری و آرمان خواهی ارزش بیشتری داشته باشد، آن جامعه در بحرانها و مسئلههای اجتماعی همگراتر و موفقتر عمل میکند. به علاوه اینکه تجربههای تاریخی موفق نیز به توفیقات جامعه می افزاید. مجموعه مدافعان سلامت در جهت معرفی گروهی است که جان بر کف برای مبارزه با این ویروس تلاش کردند.
کار زنان یزدی آنقدر بزرگ و اثرگذار بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانی نیمه شعبان ۱۳۹۹ از این حرکت خودجوش آنها نام بردند و از مادر شهیدان یزدی که خانههایشان را به خیاطخانه تبدیل کرده بودند، به نمایندگی از تمام بانوان خیاط یزدی تقدیر کردند.»
یزد؛ شهری که تاکنون دهها کتاب درباره تاریخش نوشتهاند و خواندهایم؛ اما کدامیک از ما تا به حال نام مهری مجیبیان را شنیدهایم؟ کدامیک از ما آوازه خیاطخانههای یزد در دوران دفاع مقدس به گوشش رسیده است؟ خیاطخانههایی که با مدیریت یک زن، تعدادشان در مدتی کوتاه از یک به بیستودو رسید! بیستودو خیاطخانه فعال که بخش مهمی از لباس رزمندگان سراسر کشور را تأمین میکرد. روزانه صدها زن از سراسر یزد به خیاطخانهها میرفتند و از پارچههایی که با کمکهای مردمی خریداری شده بود، لباس رزم میدوختند، بدون اینکه ریالی پول دریافت کنند.
در طول سالهای جنگ، خیاطخانه جزئی از حیات این زنان شده بود، بچههایشان را در همین خیاطخانهها بزرگ میکردند؛ در خیاطخانهها روخوانی قرآن و سواد خواندن و نوشتن میآموختند؛ مادرها برای پسرانشان از دل همین خیاطخانهها عروس پیدا میکردند؛ جهیزیه نوعروسان نیازمند را فراهم و گرهها از زندگیها باز میکردند و... اینها فقط گوشهای از باری بود که خیاطخانهها از دوش جامعه برمیداشتند... در سالهای جنگ آن قدر عملکرد خیاطخانههای یزد گسترش یافت که در سراسر کشور، پشتیبانی جنگ یزد به خیاطخانههایش شهره شد...
... شکلگیری گروههای مردمی آن سالها بر دل مردم، به خصوص زنان یزد ماند تا اینکه سیواندی سال بعد از آن روزها، اواخر سال ۱۳۹۸ پای کرونا به ایران باز شد. آمدنش همه را غافلگیر کرد. مثل نبردی خانمانسوز تلفات میگرفت و بیشتر دستگاههای دولتی و رسمی درمانده شده بودند. در این موقعیت، خیاطان یزدی سالهای جنگ به میدان آمدند و دوباره چرخهای خیاطخانهها به چرخش درآمد؛ اما خیاطان آن سالها دیگر مادربزرگ شده بودند و به تنهایی نمیتوانستند شهر و کشور را نجات دهند؛ این بود که دخترانی که در گهوارههای خیاطخانه با لالایی جهاد بزرگ شده بودند، دست به کار شدند و همپای مادران، ورق کرونا را برگرداندند. آن ها در ظاهر فقط ماسک و لباس کادر درمان را می دوختند؛ اما واقعیت این بود که با چرخهایشان هم جامه هویت زن مسلمان ایرانی را میدوختند که به پهنای تاریخ تمام دشمنیها به آن چنگ خورده بود و هم جامه امیدی که در این سالها بر اثر برخی کجرویها و خودناباوریها کهنه و فرسوده شده بود.