کتاب حکایت های هدهد به احتمال قوی، با آنچه که تاکنون از داستان کوتاه و بلند خوانده اید متفاوت است؛ نه از مقوله هنر برای هنر است و نه هنر برای سرگرمی. بلکه از اصحاب «هنر پیامبر» بشمار می آید. نویسنده این هدف را در تلفیق قالب «کلیله و دمنه» و «هزار و یک شب» در کتاب حاضر دنبال میکند. کتاب حکایتهای هدهد آکنده از تشبیهات شاعرانه، کنایه، استعاره، سمبل و تصاویر سینمایی است. و این موضوع خواننده را ملزم می کند تا کتاب را با دقت، اندیشمندانه ـ و چه بسا برخی از قسمت های آن را دوباره ـ بخواند. انتخاب نام سلیمان و هدهد خود ظرافت دیگری است. هدهد در تاریخ و فرهنگ سمبل هدایت است. تا بدانجا که نه تنها برای یافتن آب در بیابان در استخدام قافله پویان بود، بلکه پیامبری چون سلیمان را برای هدایت زنی خورشیدپرست راهنمایی میکند و سفیر سلیمان در رساندن نامه به ملکه سبا است.
تصاویری که نویسنده از فقر، خشکسالی، و اختناق فکری ارائه می دهد، بنیان وجدان آدمی را می لرزاند؛ و این خود گرچه به داستان رنگ تیره می پاشد. (و در برخی از موارد با چشم انداز الهی در رابطه با عالم و آدم و سرانجام سیر تاریخ سازگاری ندارد)، اما متأثر از شرایط امروز و دیروز جهان است؛ جهانی که در آن انسان، گوسفند همیشه قربانی عروسی و عزای مکاتب غیرالهی است. نویسنده در جای جای کتاب به موضوع کتابخوانی به عنوان عامل آگاهی فردی و اجتماعی، و نقش فرهنگ در دگرگون سازی جامعه تأکید دارد. و با توجه به سخن «ایلیا ارنبورگ» که: «بخشی از کار نویسنده را خواننده تکمیل می کند»، نویسنده به عمد ابهاماتی را در داستان گنجانده است. (مانند نوع کتاب هایی که سلیمان می خواند یا کشوری که وی در آن زندگی می کند.) نزاع سنت و تجدد را در صحنه ای که مردم، نقّال و قهوه خانه را ترک می کنند تا بروند تلویزیون تماشا کنند، می بینیم. برخورد تفننی برخی از مردم با مسأله سرنوشت ساز هنر و ادب را در اواخر کتاب در «حکایت کسی که مردم او را باور کردند» می خوانیم. نویسنده با طرح اینکه سلیمان با دقت به گوشه و کنار خانه اش می نگرد و گویی با آن وداع می کند، مقدمه آگاهانه برای پایان داستان می چیند.
گفتنی است ولید اخلاصی، نویسنده مهندس کشاورزی و ساکن شهر «حلب» سوریه و ترجمه کتاب از چاپ اول آن (۱۹۸۴) صورت پذیرفته است. مطالعه کتاب حکایت های هدهد در بحبوحه درگیری و نزاع ارتش سوریه و جبهه مقاومت با گروه های ترویستی و تکفیری در سوریه، خالی از لطف نیست و بیانگر روحیات لطیف مردم سوریه در دوره آرامش و امنیت است.