کتاب صرخه خان طومان ۱ نوشته سید عبدالرضا هاشمی است که با ترجمه محمد جمعه به عربی منتشر شده است. این کتاب روایت خاطراتی خواندنی به صورت داستانی از رشادت شهدای لشکر ۲۵ کربلا در جنگ سوریه و دفاع از حرم اهل بیت سلام الله علیها است.
این شهدا را فقط یک کلمه و آن هم دفاع از اسلام گردهم آورد و با این صمیمت و قول و قرارهایی که با هم گذاشتند پس از ماه ها دفاع در ارتفاعات سخت حاج ابراهیم همگی با هم عزم سفر کردند و در جنگ سوریه شرکت و همگی در کنار هم به فیض شهادت نائل شدند. کتاب صرخه خان طومان ۱ به زبان عربی منتشر شده است.
وکأنّ الأرض وضعت یدها بید الزمان حتّی نذهب، فلو أنّنا أردنا أن نذهب قبل هذا الوقت بنحوٍ طبیعی، لانتظرنا طویلًا، ولکن بعد أن عبرنا حدود مهران رکبنا فی شاحنةٍ علیها حاویة (کونتینر)، وکان الوقت لیلاً حین وصلنا الی مدینة «جصان»، وهناک استقبل الناسُ الزوّارَ القادمین من بعید، فدعانا کلُّ واحدٍ إلی الاستراحة فی بیته. فی هذه الأثناء اقترب رجلٌ، وما إن رأی لباس رجل الدین وعمامتی السوداء حتّی اقترب منّی وأخذ بیدی وقال:
- یا سید، تفضّل نذهب إلی بیتی، زوجتی وأولادی غیر موجودین، وظروف استراحتکم مهیئة.
فذهبنا معه، وحینما وصلنا إلی بیته، ومع دخول الغرفة شاهدتُ صورة کلٍّ من الإمام الخمینی (ض) والسید القائد (دظ) والشهید السید محمّد باقر الصدر (ق) منتشرةً فی أرجائها، وأصبح نظری مشغولًا بالصور، کان صاحب المنزل یکنّی بأبی علی، وعندما رأی أبو علی حرصی وولعی بالصور، توجّه إلی ومسح بیده علی صورة السید القائد (دظ) ثمّ مسح بها عینیه، وقال باللغة العربیة:
- أطال اللهُ عمره، هذا الرجل هو فخر إیران والعالم الإسلامی، هذا الرجل هو مالک أشتر علی (ع)، وأنا لا أنساه من دعائی لا فی اللیل ولا فی النهار، هذه اللیلة رأیتک بین الزائرین وقلتُ فی نفسی: مهما حصل لابدّ أن یأتی هذا السید إلی منزلی وأن أهدی ثواب ذلک إلیه (یقصد إلی سماحة السید القائد).