حمید زکی در کتاب براهین جهان شناختی از دیدگاه ابن سینا و آکویناس، مطالعهای تطبیقی میان دیدگاههای ابن سینا فیلسوف ایرانی و توماس آکویناس، قدیس و اندیشمند مسیحی انجام میدهد و برهانهای آنها در حوزه جهان شناسی را با یکدیگر مقایسه میکند.
شناخت و اثبات خداوند سبحان مهمترین و جذابترین مسائل فلسفه دین است. تحکیم اعتقاد به آفریدگار جهان؛ براهین خردپذیر و نقش اساسی در شکل گیری حیات طیبه فردی و اجتماعی دارد. حکیمان و فیلسوفان در گذر قرنها، با الهام از وحی و شریعت پیامبران علیهم السلام نقش خود را در باروری اندیشه یکتاپرستی ایفا کردهاند.
حکیمانی چون سقراط، افلاطون، ارسطو و دیگران اعم از مسلمان و مسیحی اندیشه وجود مبدأ نخستین را بسط و گسترش دادهاند. در این راستا، ابن سینا هم چون خورشیدی در آسمان حکمت و فلسفه درخشیده و شعاع اندیشه او تا غرب نیز بسط یافته است. اندیشمندانی چون آلبرت و توماس با تأثیرپذیری از دستاوردهای فلسفی او توانستند نام و آوازهای در تاریخ حکمت و فلسفه به دست آورند.
در قرنهای اخیر، بشر شاهد بسط اندیشهها و تأملات فلسفی در مقوله دین و اثبات پذیری خداوند بوده است در این میان گروهی هر چند اندک به بیراهه رفتند و راه «الحاد» و دین ستیزی را پیمودند، ولی گروه بسیاری دست آوردهای بلند و تحسین برانگیزی برای بشر داشته اند.
در باب اثبات پذیری و اثبات ناپذیری وجود خداوند، مشربهای مختلفی به وجود آمده است: گروهی مدعی اثبات ناپذیری خداوند شده و خرد آدمی را عاجز از شناخت او خواندهاند. عدهای هم در غرب مدعی نفی خدا شده، انسان را آفریده طبیعت خواندهاند.
برخی نیز به اصالت انسان، به جای اصالت خدا، گرایش یافتهاند. گروه بسیاری هم مدعی اثبات پذیری خداوند شدهاند و در برابر منکران با اقامه براهین محکم و متین ایستادهاند. حکیمان و اندیشهوران حوزه فلسفه دین، دلایل بسیاری برای اثبات خداوند بیان کردهاند که از جمله آنها برهان «جهان شناختی» است.
«براهین جهان شناختی» تحت عناوینی چون برهان حرکت، برهان حدوث و برهان علت و معلول ریشه در آثار افلاطون، سقراط و ارسطو دارد، ولی برهان صدیقین یا برهان وجوب و امکان، از نوآوری های حکمت و فلسفه اسلامی است. فیلسوفان غربی، از راه شارحان نو افلاطونی، چون ابن سینا، با این گونه مفاهیم آشنا شدند که از جمله آنها توماس آکویناس بوده است.
براهینی که از انواع « براهین جهان شناختی» است یا میتوان آنها را نوعی از آن به حساب آورد به قرار ذیل است:
الف) برهان صدیقین؛ که برای اثبات واجب الوجود از طریق احراز وجود، استدلال بشود؛ مثلا در اصل وجود تردیدی نیست، حال اگر این وجود، واجب الوجود باشد، مطلوب ثابت است و اگر ممکن الوجود باشد، نیز منتهی به اثبات واجب الوجود میشود.
ب) برهان امکان و وجوب؛ به این معنا که در جهان، موجودات ممکنی وجود دارند و سلسله ممکن الوجودها باید منتهی به واجب الوجود بشود.
ج) برهان حدوث؛ به این صورت که جهان حادث است و هر حادث علتی دارد که آن را پدید آورده است.
د) برهان حرکت؛ به این بیان که شیء حرکت داری وجود دارد و هر حرکتی باید محرکی داشته باشد.
ه) برهان علت و معلول؛ که شکل ساده آن چنین است: بسیاری از اشیاء در طبیعت معلولند و به دنبال علتی پدید میآیند، هر معلولی هم نیازمند علت است و از این که سلسله بی پایان علل محال است، باید منتهی به علت نامعلول بشود و آن علتی که معلول نیست، خداوند است.
براهین امکان و وجوب، حرکت و علت و معلول، هم در فلسفه اسلامی و هم در فلسفه غرب معروف و مورد توجه است.
نام گذاری آنها به «برهان جهان شناختی» نخستین بار در فلسفه غرب ذکر شده است. اما برهان صدیقین که بیان و تقریر آن مخصوص فلاسفه اسلامی است، نیز از مصادیق «برهان جهان شناختی» به شمار میرود.