کتاب جایگاه اشتغال زن در عرصه بین الملل نوشته ی فاطمه عبدی، به بررسی و پژوهش در مورد حقوق کارگران و زنان در حوزه ی کار و اشتغال می پردازد.
یکی از موضوعاتی که در حوزه حقوق زنان مطرح است، اشتغال زنان است. اشتغال زنان از دیرباز مورد توجه جوامع بشری بوده و از منظر اسناد حقوق بشر و اسناد حقوق بین الملل به ویژه اسناد بین الملل حقوق کار قابل بررسی است. واقعیت این است که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. نظام حقوق بشر، حمایت از زنان را به عنوان یکی از اهداف خود، مد نظر قرار داده و سازمان ملل متحد، از طرق مختلف، از اشتغال زنان حمایت کرده است.
اشتغال زنان از جمله مباحثی است که مورد توجه متخصصان امر قرار گرفته است زیرا در دستیابی به یک جامعه به اهداف توسعه، استفاده از نیروی کار نیمی از افراد جمعیت آن حائز اهمیت فراوان است.
حقوق شغلی مندرج در اسناد بین المللی از جمله حقوقی است که زنان در بیشتر جوامع در مضیقه آن به سر می برند، با این وجود می توان آنان را بهترین و بالاترین معیار به منظور نقد و بررسی وضعیت حقوقی اشتغال زنان محسوب کرد.
امروزه حمایت از اشتغال زنان، به طور عمده، توسط «سازمان بین المللی کار» صورت می گیرد؛ چون پس از انقلاب صنعتی و کشانده شدن زنان به کار در صنایع، ضرورت حمایت از ایشان در برابر برخی خطرها و تنظیم مقررات ویژه در مورد شرایط کار آنان حس می شود. ممانعت از اشتغال زنان در بعضی از مشاغل، امتیاز دادن به مردان در زمینه ارتقای شغلی، عدم پرداخت مزد مساوی برای کار با ارزش مساوی و مزاحمت های جنسی، همه انواعی از تبعیض شغلی است که در بیشتر کشورها به شدت ریشه دوانیده و از بین بردن آن ها کار دشوار و سختی است.
مراقبت از کودک تنها به مادر مربوط نمی شود، بلکه به کل خانواده مربوط است. با این حال به دلیل وجود رابطه خاص مادر و فرزند، غیبت مادران شاغل از خانه و خلأ ناشی از آن برای فرزندان نمی توان دور از نظر جامعه بماند و همین امر موجب پیدایش سازمان های مکمل از جانب دولت و حتی بخش خصوصی گردیده است. در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا این سازمان ها می توانند جانشین مادر شوند؟
در پاسخ برخی از محققان ابراز عقیده نموده اند که برای نگهداری و مواظبت از کودکان هنگامی که والدین در خارج از خانه به سر می برند، اقدامات فراوانی به عمل آمده است. در بسیاری موارد از وجود مادربزرگ یا یکی از خویشاوندان استفاده می شود ولی این کار برای اغلب خانواده ها میسر نیست.
زیرا غالبا مادربزرگ یا خویشان دیگر در دسترس نیستند و در نقاط دوردست زندگی می کنند. پراکندگی اقوام خویشاوند از جمله نتایجی است که تمدن صنعتی برای ما به بار آورده است.
برخی خانواده ها کودکان خود را در زمان غیبت مادر از خانه و در قبال پردخت مزد به اشخاص دیگر می سپارند.
بعضی آن ها را در پروشگاه ها و مهدکودک ها جای می دهند و برخی هم در خانه می گذارند. در حالی که با خطرات خاصی ممکن است مواجه شوند. ضمن آنکه از دیدگاه برخی پژوهشگران سپردن کودکان به سازمان های خاص (مهدکودک و...) آن هم در زمانی که کودک بیشترین نیاز را به مادر دارد، موجبات بروز نابسامانی های روانی خاصی را در بزرگسالی فراهم می آورد. لیکن این نگرانی از جهت دیگر کاهش می یابد. آن جا که موضوع آمادگی ذهنی و میزان آن مطرح است. یکی از تحقیقاتی که در انگلستان انجام شده است، نشان می دهد که بهره هوشی فرزندان زنانی که شاغل هستند، نسبت به فرزندان غیر شاغل بیشتر است.