کتاب سقف سفید روایت داستانی زندگی حاج محمد قانعی از جانبازان 60 درصد هشت سال دفاع مقدس می باشد که بعد از مجروحیتشان در مرحله سوم عملیات کربلای 5 در تاریخ 14/ 12/ 1365 تا به امروز با خمپاره ای که باعث له شدن دوپای ایشان بود با بیش از چهل و سه (43) عمل جراحی و شیمیایی و موج گرفتگی هنوز مُسر به نگه داشتن دوپای له شده خود است.
حدود سال ۵۴ بود. میان شلوغبازیهای کودکانه، آرتیستبازی را بیشتر دوست میداشتم. دوست داشتم اهل خانه را در شرایطی قرار بدهم و بعد ببینم برخوردشان چیست، میترسند یا خوشحال میشوند. شاید یک چیزی شبیه سرکار گذاشتنِ کسی. هرجا میرفتم آرام میرفتم و یکدفعه خودم را نشان میدادم. این بازیهای کودکانه کمکم رشد کرد و در نوجوانی خودش را نشان داد.
سالهای انقلاب با کودکیام عجین میشد. خیابان، مردم، همهوهمه درگیریهای جدیدی پیدا کرده بودند که برایشان بسیار مهم بود. یک سری ماشینهایی بود شبیه کامیون. البته آن زمان به کامیون شهرت داشت. ابهتی داشت برای خودش. الان در مازندران به «شنکِش» معروف است. ماشینهایی که مورد ترحماند. در قسمت بندپی بابل از اینها هنوز استفاده میشود. هنوز با آنها ماسه و بلوک میکشند.