کتاب زود پرستو شو بیا! اثر غلام علی نسایی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است. اینها 14 خاطره از کسانی است که در حسرت بهشت، لحظه میشمارند. تا تو نیز یاد بگیری که در این سیارۀ رنج، صبورترین باشی...
کتاب زود پرستو شو بیا! روایت محمد صادق روشنی و چگونگی شیمیایی شدن او و برادر شهید اش است جانباز روشنی اولین فردی است که در جریان جنگ شیمیایی می شود و به دلیل این که در ان زمان هنوز نمی دانستند که عراق از بمب های شیمیای استفاده می کند دچار ضایعات شدیدی می شود و برای درمان به سوییس اعزام می شود و در انجا شروع به افشاگری در مورد جنایات امریکا و کشورهای پشتیبان عراق می کند.
کتاب زود پرستو شو بیا! چهارده خاطره از کسانی است که در حسرت وصال یار، لحظه می شمارند افق زیبائی را از مجنون ترین، انسان های دلباخته ائی روایت می کند که برای رسیدن به مقصد و مقصود نهائی، پریدن به آسمان لایتناهی، از تمام هستی خویش، از نام و نشان، از جان، از سیطره زمان گذشتند.و هر کسی که از این همه بگذرد در محیط عنایت محظ قدم می گذارد.
جنس روایت کتاب زود پرستو شو بیا! زیبا و نفیس از جنس روایت های قرانی است، تفاوت تاریخ نویسی از جنگ، با روایت ملکوتی این جاست معنا پیدا می کند.
وقتی دستنوشتههای چمران را میخواندم، آنجا که میگوید «خدایا! آنقدر سجدهام را طولانی میکنم تا مهرههای کمرم بشکند؛ آنقدر میایستم تا پاهایم فرسوده شود» آن روز عاشقش شدم. اکنون پاهایم شکسته و تنم هزار پاره است.
اکنون قلم برنداشتهام که خودنمایی کنم؛ میخواهم با شهیدان عهد محکمی ببندم. آوفو بعهدی، اوف به عهدکم، وفا کنید به عهد من تا وفا کنم به عهدتان، آن عهدی که هرگز شکسته نشد، چرا که من نیز، از دنیایی برگشتهام که سالهاست در حسرت آن لحظههای کوتاه زندگی در آن، زندگی میکنم.
هنوز پاهایم، بند دنیاست؛ اما دوستانی دارم که دست در دستشان، امید لقای بهشت را در وجودم زندهتر میکند. نقل خاطراتم از خود، و همرزمانم، نه از آنروست که خودی بنمایم، بلکه از آن جهت است که افتخار میکنم زمانی همنشین خوبان روزگار بودهام... اگر سردبیر نشریه امتداد جناب استاد ارجمندم حاج رضا مصطفوی نبود، من کجا این همه را داشتم، امتداد دستم را بار دیگر در دست شهدا گذاشت تا آن پیمان را به پایان برسانم و مرا به یک بازگشت بزرگ سوق داد، بازگشتی به حقیقت درونیام.