کتاب تا بردمیدن گل ها اثر محمدرضا فیاض توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. کتاب تا بردمیدن گل ها مطالعه ی جامعه شناختی موسیقی ایران است و مخصوص یک طبقه نیست و دوره ی خاصی از تجدد کشورمان را روایت می کند.
این مطالعه بیش از این که صرفا هدفش پژوهشی باشد برای علاقه مندان، مدیران فرهنگی و سیاست گذارانی است که ببینند سیاست گذاری های آن ها مؤثر واقع شده یا نه. هنگامی که مطالعه ی تاریخی، جامعه شناختی، ساختاری و منتقدانه انجام می دهیم این کار تخصص های مختلفی می خواهد، محیط پژوهشی ایران به همه ی گونه های پژوهش چه تاریخی و چه تحلیلی نیازمند است.
گروه های مختلفی می توانند مخاطب اصلی این کتاب باشند زیرا این کتاب بازخوانی دوره ی بین سال های 1300 تا 1334 است و به صورت جامعه شناسانه، مطالعه ی موردی در این خصوص شده است.
حکومت پهلوی ها، رسانه و موسیقی
تحلیلگران تاریخ موسیقی های رسمی همه جای جهان، تا پیش از دوران جدید، پیرو سنتی سخت بدیهی، موسیقی هر دوره را با نوع عملکرد حکومت و دربار در قبال موسیقی، طبقه بندی کرده اند: دربار خسروپرویز بر رونق موسیقی افزود؛ سیاست های سختگیرانة عمر بن خطاب حیات موسیقایی را با محدودیت مواجه ساخت؛ خلیفه هارون الرشید هنر و موسیقی را به حدی افسانه ای اعتلا داد؛ شاه طهماسب موسیق یدانان را از پایتخت راند و موج گسترده ای از مهاجرت موسیقی دان ها و نوازندگان را سبب شد؛ ناصرالدین شاه تشکیلات موسیقایی را گسترش داد و... موسیقی رسمی همواره نیازمند حمایت بوده و خواهد بود؛ این دربارهای هر دوران بوده اند که با سیاست های خود یا زمینه رونق و اعتلای هنر رسمی را فراهم ساخته اند و یا آن را به محاق افکنده اند.
در این میان آنچه موقعیت ایران یا کشورهای مشابه را درخور توجه می کند آن است که یکباره مرکز ثقل حیات رسمی موسیقایی از دربار به رادیو منتقل می شود! باری، از ۱۳۱۹ بارگاه تازة موسیقی در دوران جدید ایران رسمیت می یابد: رادیو تهران. رادیو برای موسیقی در ایران تنها رسانه نیست، نوعی دربار هم هست.