کتاب روزهای دشوار مبارزه، روایتی از خاطرات علی تمسکی است. خاطرات آقای علی تمسکی، تصویری خواندنی و قابل لمس از سرگذشت افرادی را پیش چشم مخاطب مینهد که در دهههای 1340 و 1350 شمسی، دوران نوجوانی و جوانی خود را زیر سایه رژیمی سپری کردند که نه تنها ارتباطی با آن نداشتند بلکه هیچ تناسب و شباهتی بین ارزشها و آرمانهای خود و آن رژیم نیز نمیدیدند.
جوانانی که درصدد تغییر شرایط جامعه و مقابله با رژیم حاکم برآمدند و خیلی زود به یکی از پایههای شکلگیری انقلابی فراگیر، مذهبی و سیاسی تبدیل شدند که دگرگونی بنیادین شرایط را به همراه آورد. از اینرو به نظر میرسد، این خاطرات علاوه بر آنکه حاوی اطلاعات و دادههای تاریخی ارزشمندی است، مواد اولیه مناسبی را نیز برای برخی پژوهشهای جامعهشناختی؛ مرتبط با سالهای مورد بحث؛ در اختبار پژوهشگران قرار دهد.
مادر من در خانواده ای سیاسی رشد کرده بود. اعضای خانواده مادرم در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق و ماجراهای ملی شدن صنعت نفت، از فعالین سیاسی همدان بودند و در تدارک و برگزاری سخنرانی ها و میتینگ های سیاسی مشارکت می کردند. بسیاری از خاطرات دوران کودکی مادرم به وقایع سیاسی دوران مصدق باز می گردد که آن ها را بارها برای ما روایت کرده بود. شنیدن مکرر نام مصدق، وقایع مرتبط با مبارزات مردم برای ملی کردن صنعت نفت و شکست جنبش مردمی ذهن ما را با سیاست آشنا کرده بود.
سابقه فعالیت سیاسی در خانواده مادرم به دوران ملی شدن نفت محدود نمی شد. پدرِ مادرم در زمان اشغال ایران، در جنگ جهانی دوم، یک سرباز روس را کشته بود. در آن زمان گویا روس ها به بعضی از زنان ایرانی، تعرض و تجاوز کرده بودند. پدر بزرگم، «ابوالقاسم جلیلیان،» با تفنگی، یکی از آن ها را کشته و بعد با عبا و عمامه از شهر فرار کرده بود. او در شهر معروف بود به «مشدابوالقاسم سیاسی».