امتیاز
5 / 5.0
نصب فراکتاب
مطالعه در کتابخوان
14,000

نظر دیگران

نظر شما چیست؟

معرفی کتاب بابای گردان 

کتاب بابای گردان نوشته جعفر خسروی، قطره ای از دریای ناگفته های زندگی سراسر نور شهید سید عبدالکریم قدسی است. پس از مصاحبه تصویری با خانواده معزز شهید و همرزمان عزیز سید، مطالب پیاده و به رشته تحریر درآمد. سپس مطالب به رؤیت و تأیید گویندگان خاطرات رسید و به شکل کتاب پیش رو درآمد.

درباره شهید سید عبدالکریم قدسی

در سال 1337 در خانه محقر یکی از سادات نور، کودکی تولد یافت که او را "سید عبدالکریم" نامیدند. سید میرزا پدر خانواده، هفتمین فرزند خود را تحت حمایت و مراقبت خویش پرورش داد و الفبای مهربانی را به او آموخت. در سال 1343 او را در دبستان ششم بهمن داراب ثبت نام کردند .عبدالکریم تا سال پنجم ابتدایی در این آموزشگاه تحصیل کرد و در سال ششم ابتدایی به دبستان نهم آبان رفت. در سال 1349 جهت ادامه  تحصیل در دوره متوسطه وارد دبیرستان امیرکبیر شد و در خرداد سال 1355 موفق به اخذ دیپلم شد.

سید در سال 1356 به خدمت سربازی رفت و پس از طی دوره آموزشی در خرم آباد به پادگانی در ارومیه جهت ادامه خدمت انتقال یافت و درحالی که نزدیک به یک سال از دوره خدمت او سپری شده بود، در آذرماه  1357 پس از دستور امام خمینی (ره) مبنی بر ترک پادگان ها از پادگان فرار کرد و پس از پیروزی انقلاب مجدداً به خدمت مقدس سربازی برگشت.

 شهید قدسی در سال 1358 خدمت سربازی خود را به پایان رسانید. وی در سال 1360 وارد مرکز تربیت معلم تهران شد و پس از فراغت از تحصیل در سال 1362 در شهرستان دهدشت به تدریس مشغول شد. عبدالکریم در سال 1364 راهی اصفهان گردید تا رشته مورد علاقه اش یعنی کارشناسی ادبیات عرب را در دانشگاه این شهر ادامه دهد. این شهید بزرگوار در سال‌های 1363 و 1364 سابقه تدریس در مرکز تربیت معلم گچساران را دارد.

فعالیت های سیاسی و انقلابی شهید که از سال 1350 با نشر و توزیع اعلامیه های امام آغازشده بود، در سال 1357 و در اوج مبارزات حق طلبانه امت اسلامی با جدیت تمام ادامه یافت تا آنکه در بیست و دوم بهمن همان سال جانبازی های نسل قیام به ثمر نشست و شهید هم زمان با آغاز تشکیل سپاه جهت پاسداری از آرمان های انقلاب رسماً به عضویت این نیرو درآمد. وی در سال های باشکوه جوانی با خانواده ای متدین وصلت کرد. امروز دو فرزند شایسته یادمان این پیوند فرخنده است. سیّد که همواره قرآن و عمل به احکام اسلام را سرلوحه زندگی خود قرار داده بود، بر انجام فرایض تأکیدی خاص داشت و در تبلیغ زندگی و شریعت اسلامی و آموزش قرآن به دیگران می کوشید.

گزیده کتاب بابای گردان

برای انجام امور گروهان هر روز یک نفر شهردار بود (بعد نام خادم الحسین را براش انتخاب کردند). کار شهردار شستن ظرف ها و نظافت بود و تأمین آب و ... یه روز نوبت شهرداری سید عبدالکریم بود. مسئول پشتیبانی گروهان (حاج مهدی عبداله زاده ) غذا را آورد آبگوشت بود و ظروف زیادی جمع شد سید بلند شد ظرف ها را جمع کرد برای شستن. حاج مهدی گفت: آقا سید اجازه بدید کمکتون کنیم. سید نپذیرفت. خیلی از بچه ها بلند شدند که ظرف ها را از سید بگیرند سید نپذیرفت و گفت امروز من شهردارم و باید خودم کار خودم را انجام بدم.

یک قابلمه بزرگ خالی آورد تمام ظرف ها را ریخت داخلش، سیم و مایع ظرف شویی برداشت رفت پای مخزن آب و شروع کرد به شستن ظرف ها. رسیدم خدمت ایشون و گفتم آقا سید کمکت کنم جواب منفی بود اومدم با فاصله ایستادم دیدم دارد با خودش ذکر می گوید و در ادامه شعری از حاف ظ را خواند و با صدای بلندتر گفت: آقا محسن امروز جمعه هست و گفتن ذکر صلوات خیلی ارزش داره. از سید خداحافظی کردم و به جمع بچه‌های گروهان برگشتم که از دور فرمانده شان را در حال شستن ظرف نگاه می کردند.

صفحات کتاب :
172
کنگره :
‏‫‭DSR1626‬‬
دیویی :
‏‫‭955/0843092‬‬
کتابشناسی ملی :
7281833
شابک :
978-600-331797-0
سال نشر :
1399

کتاب های مشابه بابای گردان