کتاب نقش مادر در تربیت فرزندان نوشتهی فریبا صداقت فر و آریا عزیزی، آداب و مسائل تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان را از جنبهی مذهبی و بر اساس آیات و روایات بررسی میکند.
یکی از مسائلی که اکثر خانوادهها در رابطه با کودکان خود با آن مواجه هستند چگونگی تشویق کردن کودکان به کارهای خوب و پسندیده است. این که والدین در زمان انجام یک کار پسندیده از جانب کودکشان چه رفتاری از خود نشان دهند که انگیزه وی برای انجام دوباره را در پی داشته باشد. برخی خانوادهها برای تشویق فرزند خود به کار خوب به وی هدیهای شامل پول یا اسباب بازی یا حتی یک شکلات یا آبنبات میدهند.
اما سؤال این جاست که آیا در این زمینه تشویق تا چه میزان میتواند مؤثر باشد. خانوادههایی هم هستند که برای برحذر داشتن کوکان خود از انجام کارهای بد یا شیطنت به آن ها هدیه میدهند، ترسی که در این مورد وجود دارد این است که کودک نسبت به دریافت جایزه بعد از هر کار خوب و یا دوری از هر کار بد منتظر دریافت هدیه و جایزه بماند و به نوعی یک رفتار شرطی در او به وجود آید.
با وجودی که یکی از بهترین راهها برای تشویق کودک به رفتارهای خوب، استفاده از سیستم جایزه دادن است اما باید توجه داشت این روش در کودکان دو سال به بالا بیشتر نتیجه میدهد. البته والدین باید راجع به رفتار خوب و خوشایند و برعکس رفتار ناخوشایند برای کودک توضیح دهند و در مورد جایزهاش نیز به او بگویید.
البته باید توجه داشت هیچ قانون کلی برای کودک خوب بودن وجود ندارد؛ اما برای آنکه یک کودک سالم و شاد را تربیت کنید لازم است عشق و علاقه خود را به او نشان دهید. به حرفهای کودکتان گوش دهید. به او احساس امنیت بدهید. او را تشویق کنید. رفتارهای نامناسب او را مورد انتقاد قرار دهید، نه خود او را.
صبور و شکیبا باشید. برای کودکتان وقت کافی بگذارید. کودکان وقتی به تکرار یک رفتار و ادامه آن تمایل نشان میدهند که به خاطر آن پاداش گرفته و مورد توجه قرار بگیرند. همچنین زمانی یک رفتار را ترک میکنند که آن رفتار رد میشود.
تداوم و ثبات واکنش های شما برابر یک رفتار بسیار مهم است، زیرا باعث میشود کودک بداند چه زمان مورد نکوهش قرار میگیرد و چه زمان تشویق میشود و به این ترتیب گیج نمیشود. بیگمان بهترین روش تربیت که مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و همه نیازهای روحی و روانی اوست ، راه وحی است و قرآن کریم آئین خود را بهترین آیین تربیت برای کل بشر معرفی کرده است.
اگر نوجوانی نتواند به والدین خود اعتماد بکند، به طور طبیعی از حوزهی اثرپذیری و تربیت آنها خارج میشود. فرزندان به سان درختانی هستند که در آب و خاک خانه رشد میکنند و معمولاً متناسب با همان آب و خاک میوه میدهند. پدر و مادر دلسوز به منظور تربیت صحیح فرزندان خود باید کنترل اعمال، حالات و عواطف خود را جدی بگیرند و خویشتن را بی قید، آزاد، بی تعهد و بی مسئولیت احساس نکنند.
اگر لازم باشد که آنها در این راه محرومیتی را بپذیرند، باید چنین کنند. مثلاً از رفتن به برخی مهمانیها که اثرات نامطلوب بر فرزندان دارد بپرهیزند، جلوی خشم خود را بگیرند، در ارتباط با همسر خود با گذشت و سازشی بیشتر رفتار کنند تا درحد ممکن از بروز اختلاف و درگیری جلوگیری نمایند.
متأسفانه عدهی زیادی از پدران و مادران این مسئولیت را درخود احساس نمیکنند و کمترین توجهی به آن ندارند، به این ترتیب بسیار اتفاق میافتد که در حضور فرزندان خود مشاجره میکنند و گاه ممکن است کار را به جاهای باریک تر نیز بکشانند. آنها به این وسیله، نوجوان حساس و کم طاقت خود را مضطرب میسازند و درس ناسازگاری و خشونت را در عمل به آن ها میآموزند.
برخی دیگر حریم اخلاق و ادب به ویژه عفت کلام را به درستی رعایت نمی کنند و از استعمال کلمات نا مناسب و احیاناً زشت و رکیک باکی ندارند. به کار بردن این گونه کلمات سبب میشود که فرزندان از همان دوران کودکی حریم ادب را جدی نگیرند. رواج بد دهنی و فحاشی در برخی کودکان و نوجوانان بیش از همه ناشی از همین علت است.
در برخی خانوادهها حریم حرمت پدربزرگ و مادربزرگ محفوظ نیست. در چنین خانوادههایی احترام به پدر و مادر را فرزندان در عمل از پدر و مادر خویش فرا میگیرند و وقتی به سن رشد برسند، رفتاری مشابه با پدر و مادرخود خواهند داشت، زیرا در عمل قداست پدر و مادر در نظر آنها شکسته است.