کتاب باران... صدایم می کند نوشته محمدرضا شمس است که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این داستان مذهبی و تاریخی برای کودکان ۱۲ سال به بالا نوشته شده است. کتاب باران... صدایم می کند که به تصویرگری مهکامه شعبانی است، کودکان را با زندگی امام پنجم شیعیان؛ امام باقر (ع) آشنا میکند.
تیر را از سینهاش بیرون میکشد. بدنش پر از زخم است. نمیتواند راه برود. با سر زانو حرکت میکند. چند قدمی میرود و میافتد. دوباره بلند میشود. این بار تیری به گلویش میخورد. مینشیند. تیر را میکشد بیرون دستهای خونیاش را به صورتش میمالد و فریادمیزند: «میخواهم اینطوری به دیدار پروردگارم بروم. زرعه بن شریک با شمشیر بر شانهاش میکوبد. سنان با نیزه سینهاش را سوراخ میکند.
پدربزرگ به زمین میافتد، اما زود بلند میشود و مینشیند. هیچکس جرئت نمیکند به او نزدیک شود. شمر نعره میزند: منتظر چه هستید؟ کارش را تمام کنید. خولی بن یزید به پدر بزرگ نزدیک میشود. پدربزرگ به او نگاه میکند. خولی از ترس میلرزد و پا پس میگذارد. سنان فرار میکند. شمر میماند و پدربزرگم حسین. شمر از اسب پایین میآید. ذوالجناح سم بر زمین میکوبد. من گریه میکنم. زینب هم به طرف قتلگاه میدود حسین جان! خودت را به من نشان بده.