مجموعه خاطرات خواندنی که چهار مجلد آن تحت عنوان «مسافر»، «ضیافت اخلاص»، «عهدی که وفا شد» و «آقا سید» و به کوشش «سیدحسن شکری» تالیف شده است، نگاهی دارد به وقایع و سلوک رزمندگان در دوران دفاع مقدس.
این آثار به طور مختصر و با زبانی بی پیرایه بخش هایی از تاریخ دفاع مقدس را برای مخاطبان خود بیان می کند. این آثار با حجم کم خود و با استفاده از تصاویر و عکس هایی از جنگ تحمیلی محمل مناسبی است برای آشنایی مخاطبانی که به دلایل مختلف فرصت مطالعه کتاب ندارند.
همچنین این چهار جلد به دو زبان فارسی و عربی منتشر شده که از محاسن دیگر این آثار محسوب می شود.
«عهدی که وفا شد» سومین کتاب از این مجلد است که در 24 صفحه مصور تنظیم شده است. این کتاب به زندگی «شهید محمد شکری» از ایرانیان مقیم کربلا پرداخته است. محمد شکری در سال 1350 و در سن هشت سالگی به همراه خانواده و سایر ایرانیان مقیم کربلا به ایران مهاجرت کرد.
وی از انقلابیونی بود که در صف مبارزه علیه رژیم پهلوی قیام کرد و بعد از پیروزی انقلاب به جبهه رفت و در سال 1365 در شلمچه به شهادت رسید.
«مادر با چشمانی گریان گوشه ی حسینیه ایستاده و نظاره گر مراسم تعزیه ی خامس آل عبا (ع) است. پیرمرد تعزیه خوان پسر را سخت در آغوش می گیرد. تشنگی امان پسر را بریده و از پدر آب می خواهد، پدر زبانش را در دهان پسر می گذارد. پسر از داغی زبان پدر شرمنده می شود و دیگر هیچ نمی گوید. پدر پسر را دعا می کند: برو پسرم. به زودی از دست جدم، رسول خدا (ص) سیراب می شوی. مادر به یاد کربلا و ظهر عاشورا می گرید و به قد و بالای سید محمد نگاه می کند. لباس علی اکبر بر قامتش او را دیدنی تر کرده است. اما با دلی نزدیک به امام حسین (ع) و می گوید: محمدم فدای علی اکبرت یا حسین (ع).»