کتاب عشقی که نمیمیرد، نوشته فاطمه محمدجانی که شامل ۹ قطعه ادبی و عرفانی میشود و در انتشارات ماهواره به چاپ رسیده است.
سلام خدای مهربانم. مدتی است که خودت هم میدانی دلتنگم. ذهنم آشفته است ؛ خسته شدهام از این روزها، از روزمرهگی این آدمها و این زندگی. از این که هی کسی نباشد که مرا یاری کند. دارد باد میآید. پس معلوم میشود هستی، همین جا، کنار قلب شکسته ام. میدانم داری حرفهایم را گوش میدهی و با من حرف میزنی افسوس که من نمیشنوم.
باز تو را صدا میزنم، تو را ای خدا! مرا دریاب در این زمانه بیمهر و کینهتوز. میدانم همه تو را فراموش کردهایم. در تو غرقیم، ولی تو را نمیبینیم، اما تو بگو ؛ تو که یقین دارم بهتر از هرکسی مرا درک میکنی، شاید راست میگویند بندگانت، راه تو خیلی دور است آنجا که نمیشود براحتی به تو رسید و مرا کجا توان این طی مسیر؟! کجا توان بندگی؟!