آیا «خودسازی»، پایان دارد؟! یعنی کسی میتواند ادعا کند من به خط پایان خودسازی رسیدهام و دیگر خود را شناخته و ساختهام؟ هیهات! انسان تا نفس دارد باید برود و برود و دائما از خدا توفیق بهتر شدن بخواهد اما چگونه؟ با کتاب خودشناسی چگونه؟ همراه شوید تا راه خودسازی را بشناسید.
خودشناسی و به دنبال آن خودسازی از مهم ترین مباحث معرفت النفس است که هم در فلسفه، هم در طب، روانشناسی، ادبیات، تعلیم و تربیت، اخلاق و دین از آن به تفصیل سخن رفته است و هماره بر اهمیت آن در همه این زمینهها، تأ کید شده است. طرح مجدد آن در این نوشتار به قصد مروری کوتاه و تازه ــ به سبک و سیاق این قلم ــ در طرح مباحث اجتماعی و دینی بوده است تا خواننده جوان ضمن آشنایی با دیدگاههای ادیبان و متفکران، با مبانی خودشناسی و خودسازی از نگاه دینی هم تا اندازهای همراه شود و میوه آن رشد و تعالی نفس باشد و توفیق از خداست.
بسیار شنیده بودم «خودشناسی » بسیار بسیار مهم است و مقدمه هر شناختی است و بدون آن همه شناختها ناقص است؛ اما نمیدانستم منظور از آن چیست؟ آیا مقصود از آن امور شخصی و اختصاصی و شخصیتی است مثل اینکه من هستم و نامی دارم و از خانوادهای و شهری و کشوری هستم و دارای موقعیتی و شغلی و داراییها و اموالی؟ آیا مقصود از خودشناسی، این امور است؟ گفتند: نه فراتر از آن! گفتم: پس منظور از آن چیست ؟ گفتند: خودت باید تحقیق کنی و به آن برسی! ناگزیر تلاشی را شروع کردم برای «خودشناسی » و به همه جا سرک کشیدم ببینم دیگران که به موضوع خودشناسی پرداختهاند، چه گفتهاند و آیا خود را شناختهاند؟ آیا به نتیجهای رسیدهاند و چگونه؟ به این امید که شاید تجربه آنان برای من مفید باشد.
در بررسیها فهمیدم از دیرباز، یافتن پاسخ به پرسش «من کیستم؟ » یکی از دغدغههای مهم آدمی بوده است.شناختِ «هویت » آدمی، یعنی «کیستی و چیستی خود » از دل مشغولیهای اصلی اندیشمندان از گذشته تاکنون بوده است و آن ها همواره کوشیدهاند از زاویههای مختلف علمی و با رویکردهای متفاوت چارچوبی نظری برای این مسئله ترسیم کنند.