نظر شما چیست؟
گزیده ای از کتاب زن در آینه اثر اریک امانوئل اشمیت:

ناگهان در باز شد.
مادربزرگ و خاله ی آن با ژستی با شکوه و نمایشی وارد شدند.
فرزندم تو سرانجام آنچه را که شوهرت تجسم می کرد به چشم خود می بینی. آنها دسته جمعی جیغ و داد می کردند.

بیوه ها مثل اینکه از لابلای چین های دامن سیاهشان خنجری بیرون بکشند دو صندوق از عاج کنده کاری شده آوردند و درشان را با ظرافت باز کردند. در هرکدام یک آینه ی گرد نقره ای بود. زمزمه ی هیجان انگیزی همراه این کشف به راه افتاد. آن ها را برانداز کردند و در مقابل دید همه قرار دادند.

همگی به اجرای یک نمایش غیرعادی کمک می کردند: آینه به زندگی روزمره شان ربطی نداشت. بله آن یک چیز استثنایی بود. آینه هایی از جنس قلع با فلزی براق و محدب که تصاویر مه آلود، برجسته و تیره را نشان می دادند. اینجا این آینه های شیشه ای واقعیت را همراه با ویژگی های خاص و رنگ های زنده منعکس می کردند.

همه با تحسین فریاد زدند. از دو زن ساحره تعریف و تمجید کردند. آن ها با چشمان بسته بی معطلی ماموریتشان را انجام دادند. خاله گودلیو مقابل آن و مادربزرگ پشت سرش ایستادند. هرکدام بین بازوهایشان آینه را مثل سپر نگه داشته و موقرانه و آگاه از اهمیت آن روش استفاده اش را برای دخترجوان شرح دادند:

در آینه تو می توانی آنچه در پشت وجود دارد هم ببینی. به این ترتیب تو می توانی خودت را از پشت یا نیمرخ مشاهده کنی. ما کمک می کنیم که آن را به طرزی شایسته در جایش قرار بدهیم.

ایدا نزدیک رفت و حسودانه پرسید:
این را از کجا گیر آورده اید؟
صفحات کتاب :
452
کنگره :
PQ2661
دیویی :
‏‫‬‭843/914
کتابشناسی ملی :
6063752
شابک :
978-600-326494-6
سال نشر :
1399

کتاب های مشابه زن در آینه