هدف از بعثت پیامبر گرامی اسلام مطابق روایت شریفه «تکمیل مکارم اخلاقی» است و جامعه و فرد از نظر مکتب اسلامی تنها از راه اخلاق نیکو به معنای دقیق و جامع آن یعنی پروراندن صفات و خُلقیّات فاضله در دل و جان و انعکاس آن در عمل، به کمال خود نائل میشوند. جامعه ای که در آن حسد، کینهورزی، حرص و بخل و دیگر رذایل اخلاقی وجود داشته باشد، حتّی اگر از نظر مظاهر تمدّن ظاهری به منتهای شکوه هم برسد، از نظر اسلامی جامعهای مطلوب نیست.
برای استقرار اخلاق در جامعه، هم تمرین و مجاهدت انسانها لازم است و هم آموزشهای اخلاقی که انسانها در همهی سطوح بدان نیاز دارند. بزرگترین آموزگاران اخلاق، انبیای الهی و ائمّهی هدی هستند که خود کریمترین، شریفترین و بااخلاقترین مردم همهی روزگارانند. پرچم تهذیب و تکمیل اخلاق، توسّط پیامبر اکرم برافراشته شده و تعالیم اخلاقی اسلام پس از ائمّهی معصومین از طریق علما و اساتید اخلاق اسلامی نسل به نسل در تربیت و تهذیب مسلمین نقشآفرینی کرده است. بیشک سهم طلّاب و روحانیون در انتقال و تعلیم مفاهیم عالیهی اخلاقی به اقشار مختلف مردم بیبدیل و چشمگیر است.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای که نقش طلّاب و روحانیون را در حفظ و اشاعهی فرهنگ و معارف اسلامی و نیز در پیروزی و تداوم و تثبیت انقلاب اسلامی نقشی مهم و خطیر میدانند، همواره آنان را در عین توجّه به علمآموزی و معرفتاندوزی و بصیرت سیاسی نسبت به شرایط جهان و انقلاب و نظام، مکرّراً به اهتمام در تهذیب اخلاقی نیز توصیه کرده و یکی از وظایف حوزههای علمیّه را حفظ و تکمیل و تثبیت و تعمیق روح صفا و معنویّت در طلّاب دانستهاند.
ایشان در عمل به این توصیه ی مهم، خود در آغاز هر جلسه از درس خارج فقه به بیان و شرح حدیث یا احادیثی از معصومین پرداخته و دل و جان طلّاب را با مفاهیم و معانی عالیهی نورانی احادیث آشنا میکنند. محصول این سنّت حسنهی معظّمٌ لّه _از آغاز درس خارج ایشان که از بهار 1369 آغاز شده و همچنان ادامه دارد_ مجموعهی دلنشینی از معارف اخلاق اسلامی است. احادیث مورد استفادهی ایشان از مجموعههای حدیثی همچون بحارالانوار، تحف العقول، وسائل الشّیعه، امالی شیخ صدوق، الشّافی و... انتخاب شدهاند.
کتاب گزیده احادیث امالیالصدوق از مجموعهِی «حدیث زندگی» مشتمل بر احادیث برگزیدهی کتاب «امالی» تألیف محمد بن علی بن بابویه قمی عالم شیعه در قرن چهارم هجری قمری است؛ که از 18 فروردین ماه 1393 تا 22 اسفند 1395 در ابتدای جلسات درس خارج فقه، توسّط معظّمٌلّه گزینش، بیان و شرح شده است.
«الامالی» یکی از منابع حدیثی شیعه است که حاصل جلسات متعدد املاء حدیث توسط جناب شیخ صدوق میباشد. این کتاب دربرگیرندهی بسیاری از احادیث نبوی و ائمه در موضوعات مختلف همچون سیرهی رسول اکرم (ص)، برخی دعاها، موعظهها، فضایل و مناقب اهلبیت (ع) میباشد. انتشارات انقلاب اسلامی با هدف اشاعهی معارف اخلاقی اسلام از کلام معصومین و با شرح و بیان حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در صدد است مجموعهی این احادیث را در سلسله کتابهایی با عنوان «حدیث زندگی» در معرض استفادهی عموم مردم مؤمن و خصوصاً جوانان پاکدل و بصیر جامعه ی اسلامی قرار دهد.
[امام صادق(ع) از پدرانشان نقل میکنند که پیامبر(ص) میفرماید:] «مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ لَمْ یُؤَاخَذْ بِمَا مَضَی مِنْ ذَنْبِهِ»؛ گاهی انسان در برههای از عمر، از روی غفلت، از روی شهوت، عمل سوئی را انجام میدهد، بعد متنبّه میشود، متوجّه میشود و از آنجا شروع میکند کار را با احسان و نیکی پیش بردن؛ یعنی آن عملی را که از روی غفلت یا بیتوجّهی یا عجله و هر عامل دیگری در این مدّت انجام داده بود، قطع میکند، ترک میکند و کار را با نیکی پیش میبرد. فرمود کسی که در مابقی از عمر خود احسان کند، کار نیک انجام بدهد یعنی آن کار بدی را که میکرده است، ترک کند، این چنین آدمی به گناهان گذشته مأخوذ نخواهد شد؛ خدا از آنها صرف نظر میکند. راه را که عوض کرد، جهت را که اصلاح کرد، خدای متعال از آنچه او در گذشته انجام داده است، درمیگذرد. این هم نکتهی مهمّی است؛ یعنی توبهی عملی و رجوع از رفتار بد موجب میشود که خدای متعال از آنچه از گناهان که از قبل از او سر زده است، صرف نظر بکند.
«وَ مَنْ أَسَاءَ فِیمَا بَقِیَ مِنْ عُمُرِهِ أَخَذَ بِالْأَوَّلِ وَ الْآخِرِ»؛ امّا اگر نه، در این مابقی عمر هم اسائه کند، یعنی همان رفتار غلط، همان کار خلاف، همان گناه، همان انحراف را ادامه بدهد، آن وقت، هم مأخوذ به آن چیزی که تا امروز انجام داده بود خواهد شد، هم مأخوذ به آنچه بعد از این انجام میدهد خواهد شد. اگر چنانچه در این آخر عمر، در این سالهای عمر، در این سالهای کهولت و پیری و نزدیکی به مرگ، انسان رفتار خود را رفتار خوبی نکرد، آن وقت، هم این گناه، هم گناهان قبل به حسابش نوشته میشود. بنابراین این به ما میگوید که در هر لحظهای که هستیم، سعی کنیم از حالا رفتار را خوب کنیم؛ یعنی آنچه باقی مانده است، نقد است و در اختیار ما [است]؛ آنچه رفت، رفت؛ هر چه هم از عمر انسان باقی مانده، خب انسان که نمیداند. حالا جوانها خواهند گفت که خب، این حرفها مال پیرمردها است؛ ولی واقع قضیّه این است که نه، فقط مال پیرمردها نیست، چون جوانها هم معلوم نیست که چقدر بنا است عمر بکنند؛ کسی چک تضمینی از خدای متعال نگرفته که حتماً باید فلان قدر عمر کنیم.
اسم «توبه» در این روایت نیست امّا در ظاهر، مراد این است که از آنچه از قبل هست توبه کند، و اعراض کند از آن عمل سوئی که قبلاً انجام میداده است؛ ظاهر این است وَالّا بدون توبه علیالظّاهر این جور نیست.
نظر دیگران //= $contentName ?>
فوق العاده...